اختصاصی اَفتونیوز|


«زارعی» و «روشنفکر» مسببان انتخابات قومیتی و پرچمداران زوال سیاست در بویراحمد (بخش دوم)

در یادداشتی شماره یک نشان دادیم که چگونه فضای قومیت‌زده توسط غلام محمد زارعی در شهرستان بویراحمد باب شد، در آن مطلب نگارنده مدعی شد که تا پیش از ورود «غلام‌محمد زارعی» به صحنه انتخابات با حضور امثال «سیدباقر موسوی» و «ستار هدایت‌خواه» روح جریانی و حزبی در شهرستان حاکم بود اما با حضور«زارعی» و در ادامه «مهدی روشنفکر» عنصر قومیت جایگزین سیاست شد.

«زارعی» و «روشنفکر» مسببان انتخابات قومیتی و  پرچمداران زوال سیاست در بویراحمد (بخش دوم)

اَفتونیوز| در یادداشتی شماره یک نشان دادیم که چگونه فضای قومیت‌زده توسط غلام محمد زارعی در شهرستان بویراحمد باب شد، در آن مطلب نگارنده مدعی شد که  تا پیش از ورود «غلام‌محمد زارعی» به صحنه انتخابات با حضور امثال «سیدباقر موسوی» و «ستار هدایت‌خواه» روح جریانی و حزبی در شهرستان حاکم بود اما با حضور«زارعی»   و در ادامه «مهدی روشنفکر» عنصر قومیت جایگزین سیاست شد.

 در حقیقت،  روزومه روشنفکر قبل از نمایندگی، نشان می‌دهد او بیشتر مقطعی و موقتی در جایگاه های مختلف بود و در حیطه شغلی دچار نوعی تعارض و تضاد پی در پی بود که می‌توان از آن بعنوان نوعی " بی ثباتی " یاد کرد.

 اما فضای قومیت زده و طایفه گرایی که توسط  زارعی بنیان گذاری شد عملا توسط مهدی روشنفکر به مرحله تثبیت رسید.

قبل از پرداختن به نقش روشنفکر در ایجاد  فضای قومیت در شهرستان بویراحمد، لازم است  اندکی به کنش سیاسی روشنفکر از سال‌های حضور در کهگیلویه تا کاندیداتوری در بویراحمد بپردازیم، چرا که این مرور می‌تواند در تحلیل نهایی به کار مان بیاید

 روشنفکر در دوران فعالیت های خود در شغل های و سمت های متفاوتی مانند معاون فرمانداری کهگیلویه، شورای شهر دهدشت،  تدریس در مرکز تربیت معلم و در نهایت معاون آموزشی آموزش و پرورش استان فعالیت داشت، تقریبا در همه این موقعیت ها زود کناره گیری کرد که به دو نمونه بارز آن می‌توان به استعفا در شورای شهر و معاونت آموزش و پرورش اشاره کرد.

 این موضوع در فضای سیاسی فعالیت روشنفکر نیز نمود دارد، او سابقه همکاری و لیدری چهره های مانند بهرام تاج گردون و موحد در کهگیلویه داشت و در یک تضاد سیاسی با چهره های فکری مانند لاهوتی و منطقیان داشت، وی بعد از کوچ به بویراحمد نیز سابقه همکاری با آسپار اصلاح طلب، هدایت خواه جبهه پایداری و همچنین زارعی را داشت، گفته می شود روشنفکر گزینه زارعی برای اداره کل آموزش و پرورش استان بود اما به هر دلیلی وی نتوانست  سکان دار آموزش و پرورش شود و او از آن لحظه بر علیه زارعی شد.

در دوره حضور در معاونت آموزشی با دانشی موئتلفه کار کرد اما بعد از مدتی با این ادعا که نمی‌توانست با ساختار جریانی آنها کنار بیاید از ادامه همکاری منصرف شد، در واقع او بارها مدعی شد استعفای او به دلیل کج روی های هدایت خواه و دانشی بود اما شواهد نشان می‌دهد برخلاف آن چیزی که روشنفکر مدعی آن است این استعفا بیشتر  نزاع و جنگ قدرت بوده نه دعوای فکری و اندیشه ای...

پس با تحلیل همه شرایط  میتوان به این نتیجه رسید، ریشه رفتارهای غیر قابل پیش بینی و بی ثباتی عملکردی  روشنفکر را می‌توان در حب قدرت و تلاش برای رسیدن به جایگاه های مختلف تفسیر کرد.

در واقع کنش سیاسی روشنفکر حاکی از رویکرد صفر و صدی و انعطاف پذیر نبودن وی دارد و او چون توانایی حل اختلافات را ندارد خیلی زود دچار تضاد، تعارض و کناره گیری می‌شد.

 در حوزه کنش های ملی نیز همین بی ثباتی ها از طرف روشنفکر دیده شد، او در دوره ای از حامیان مرحوم هاشمی رفسنجانی بوده، دوره دیگری از قالیباف در استان حمایت کرد و حتی سر از ستاد حسن روحانی درآورد.

 اما ماجرا کاندیداتوری روشنفکر از جای دیگر آغاز شد، آنجا که از حامی صد درصدی زارعی به مخالف او تبدیل شده بود، همزمان با این قضیه یک سلسله جلساتی در مارگون و لوداب با هدف معرفی کاندیدای منطقه ای  آغاز شده بود، در واقع هدف این جلسات معرفی یک کاندید از این  بخش ها بود و بدنه افراد حاضر در جلسات اصولگرا بودند، روشنفکر نیز بعنوان متنفذ در این جلسات حضور داشت، گفته می شود در آن روزها صحبت ها در حمایت از افرادی چون چون فرخیانی و خرامیت بود، چرا که آنها اغلب اصولگرا بودند و سعی داشتند گزینه مورد تایید هدایت خواه را خروجی کنند، خرامین چون خود دارای ایده و اسم و رسمی بود، سعی داشت خروجی جریانی و حزبی شود نه اینکه از ایل و تبار به میدان بیاید و اگر موفق نشد هزینه سیاسی و اجتماعی اش به گردن  جریان سیاسی باشد نه او و ایل تبار اش اما روشنفکر فرصت را مغتنم دید و چون چیزی برای از دست دادن نداشت، یک مرتبه همه را غافلگیر کرد و گفت من کاندید هستم، به زبانی دیگر هم اصول گرایان و هم شورای طایفه و منطقه ای را پیچاند چرا که روشنفکر نمی‌توانست از نظر این دو گروه در قامت نماینده حاضر شود، در این بین نمی‌توان زمان شناس بودن روشنفکر را ستایش نکرد، او جریان طایفه ای را در عمل انجام شده قرار داد، آنهم در زمانه ای که مردم از چپ و راست خسته شده بودند و گفته می شد ایل تامرادی ۴۰ سالی است که نماینده ندارد و مهم تر اینکه زارعی در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود.

گفته می شود شورای طایفه چون شناختی از روحیات روشنفکر داشتند با او اتمام حجت کردند که حق کناره گیری کردن نداری! چراکه بسیاری می گفتند او با هدف امتیاز گرفتن به صحنه آمده و خود را در قد و قامت نمایندگی نمی بیند،  به هر ترتیب او در سال ۱۳۹۴ با ۳۸ هزار رای پدیده انتخابات شد، گفته می شود او حتی تا شبهای آخر وسوسه کناره گیری کردن در سر داشت.

در آن انتخابات بسیاری ناامید بودند اما روشنفکر تنها بازنده خوشحال انتخابات بود، چون رای آبرومندانه و غیر قابل انتظاری آورده بود، از این به بعد  شاهد تولد مهدی روشنفکر دیگری هستیم، او اعتماد به نفس حضور در بهارستان را پیدا کرده بود، او که نیمی از عمر خود را در فضای سیاسی کهگیلویه سیر کرده بود تا آن زمان تصور می‌کرد در بویراحمد، فضای فکری و جریانی شهرستان کهگیلویه دهه شصت و هفتاد حاکم است، او گمان نمیکرد می‌توان با تحریک هیجانات قومی و منطقه به راحتی به بهارستان رفت،  روشنفکر دیگر به فراست می دانست یک لایه سطحی از اصول گرایی و اصلاح طلبی در بویراحمد حاکم است و می‌توان با چربش فضای پوپولیستی به صندلی سبز مجلس رسید.

او فعالیت خود را جدی تر آغاز کرد، چهار سال در قالب فاتحه خوانی همه جا رفت، خودش را حفظ کرد، در خفا و پنهان با اصول گرا و اصلاح طلب قول و قرار می گذاشت اما در جلسات محلی بر آنها می توپید و پچ پچ کنان آنها را تخطئه می‌کرد.

در  همین زمان بود که زارعی به سقوط نزدیک تر می شد و اصولگرایان به چند گانگی و انشقاق رسیده بودند، اینجا بود که روشنفکر با پررنگ کردن تعصبات منطقه ای و بازر کردن این موضوع توانست حمایت ها را پشت سر خود آورد،  او می‌گفت تاکنون نماینده از سفلی نداشته ایم اما آنها نیز فراموش کرده بودند که محمودیان و هدایت خواه از این خطه به مجلس رسیده بودند.

او پا را فراتر گذاشت در تهران و هنگام نام نویسی مجلس خود را اصولگرا میدانست اما در منطقه و محل میگفت من فراجناحی ام.

گفته می شود در نزدیکی انتخابات حتی تا آستانه ائتلاف اصولگرایان نیز پیش گرفت اما در نهایت قبول نکرد خروجی آنها باشد، چون می‌دانست باید زیز چتر هدایت خواه برود و به او امتیاز دهد.

روشنفکر بعد از ورود به مجلس برخلاف تمام شعارها نه حامی مظلومان بود و نه در پی حمایت از شایسته گان بود و نمونه اش را می‌توان در سقوط صنعت و معدن با روزبهان، زوال آموزش و پرورش با عزتخواه و ضعیف ترین نتایج آزمون در ۴۰ سال اخیر دید علاوه براین، فرمانداران غیر وزارت کشوری او نیز مزید بر علت بود.

او در تصمیمات نه با نخبگان مشورت کرد و نه فقرا در جریان او جایگاهی داشتند حتی او حامی برخی اشراف شد و در بسیاری استخدام ها و انتصابات رد پای اسامی و فامیل های خانواده های خاص دیده شد که نمونه بارز آن بخشداری بویراحمد بود، در واقع فرودستان نقش سیاه لشکری و پیاده نظام او را ایفا کردند.

 روشنفکر علاقه زیادی به فامیل و طایفه داشت و به همین دلیل از آنها بعنوان مسول دفتر و سایر مناصب استفاده کرد اما بسیاری از این افراد کوچک و نابلد بودند، او ۸ سال عامل عدم توسعه بویراحمد را تفکر هدایت خواه دانست اما در یک کرنش برای جلسه با پسر عموی او در دارشاهی به یکباره غش کرد، او که با دانشی در آموزش و پرورش  اختلاف داشت او را بعنوان مشاور عالی استاندار معرفی کرد و به شدت به سمت افرادی که علیه شان بود رفت و غنایم را با آنها تقسیم کرد، و اینگونه بود که با روشنفکر سرشار از تناقض و بی ثباتی سیاسی مواجه شدیم، امروز نمیدانیم روشنفکر را چه بنامیم، اصول گرا، اصلاح طلب، نماینده منطقه ای، ندای وحدت، حامی مظلومان، تقویت کننده اشراف و خانواده های متمول، فراجناحی و....

براستی روشنفکر بعد از چهار سال حضور در مجلس کیست؟ و چه می گوید؟

روشنفکر که با شعار ندای وحدت (وحدت همه اقوام و گروهها در بویراحمد) و در تقابل با رفتارهای طایفه‌ای و قومی زارعی به میدان آمده بود و خود را نماینده اقشار فرودست و حاشیه‌نشین سیاست و محذوفان فضای سیاسی اداری میخواند و می‌دانست در همین بازی قوم‌گرایی و طایفه‌سالاری به شدت غوطه‌ور شد و آن را رسمیت بخشید.

همین قوم‌گرایی و طایفه‌سالاری افراطی و عدم توجه به شایستگان و نخبگان (حتی در بین اقوام و هم‌طایفه‌ای های خود!) باعث شده که روی گردانی از وی با شدت و حدت زیادی همراه باشد و ریزش آرا در اردوگاه وی بسیار چشمگیر باشد.

 به هر روی بویراحمد با یک انتخابات سرنوشت سازی روبرو شده است که از یکسو مردم از قومگرایی و طایفه سالاری به ستوه آمده اند و از سویی به دنبال انتخاب فردی هستند که بتواند کارهای عمرانی و پروژه‌ای کلان را در مرکز استان فارغ از نگاه قومی دنبال کند.



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 6 نظر

  • 1 بی نام 1402/11/26 23:53:40

    سلام لطفا دست از سر حاج زارعی بردارید حاج زارعی چه هیزم تری به شما فروخته؟ جریان یا زهرا جریانی کاملا مردمی و فراگیر است و مردم هم یک نه قاطع به جریان‌های سیاسی دادن وشما اسم آن را گذاشتید طایفه گرا؟

    پاسخ
  • 2 سی سختی 1402/11/26 23:44:21

    اولا از قبل بوده مثلا چطور تمام نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و غیره ده برآفتابین چون کار حاج حسینیه روشنفکر خط بطلان بر همه منفعت طلبان و پرونده سازان پول و پرونده یکجا جمع خواهد شد

    پاسخ
  • 3 فضل الله دستان 1402/11/26 22:53:44

    نماینده باید ثبات سیاسی وحزبی داشته باشد. نه قوم گرایی وطایفه ای

    پاسخ
  • 4 کر کلو 1402/11/26 16:48:41

    روشنفکر هم اسمش را عوض کرد و هم نام حانوادگیا ش را... البته چهره اش را هم عوض کرد. ولی شکر خدا دستش رو شد

    پاسخ
  • 5 ناشناس 1402/11/26 16:13:19

    کجا زارعی طایفه گرایی کرد اونکه که از هم مه طوایف ونخبه ها استفاده کرد!!!؟؟؟؟ چراحرف مفت میزنی

    پاسخ
    • 5 - 1 بویراحمد اصولگرا پاسخ به : ناشناس 1402/11/26 17:40:10

      نگارنده حرف مفت میزنه زارعی در چینش مدیران از همه گروهها استفاده کرد و نماینده‌ای فعال بود

سایر اخبار
برگزدیدها