-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
-
بیوه زنان
آفتاب افریدون
-
خلاصهای از مصاحبه با انقلابیون
علیرضا کفایی
«دُور مَحرم رحیم» و خدای اسپینوزا
همهی ما ممکن است با یک «دور محرم رحیم» در اطراف خود مواجه شویم. او را قضاوت نکنیم. نپرسیم. شفقت بلاوجه نورزیم. پچپچ نکنیم. تجرد را مترادف تنفر از مرد نشماریم. استقلال و تشخص زن را به رسمیت بشناسیم و با الصاق و الحاق هویت «دور محرم رحیم» به «شی» (شوی)، روح او را نخراشیم. به نظر نمیرسد این تمنای محالی باشد.
اَفتونیوز| هجیر تشکری با یادداشتی در خصوص کلیپی معروف به «دُور مَحرم رحیم» نوشت:
خدای ادیان مذکر است. البتّه نه در مقام جنسیت و جسمیت. شاید در نتیجهی ذهنیت (مردسالار)!
خدایان دین هلنی در عصر «همهخدایی» (پانتئیسم) مذکر و مؤنث بودند. با این قید که مذکرها وقتی با زنان آدمیزاد آمیزش میکردند، خدایان جدید متولد میشدند ولی ماحصل نزدیکی الاهگان با مردان تولد نیمهخدایان-نیمه انسانها بود.
در تورات و سایر متون مقدس یهود و به طور کلی «تنََخ»، خداوند با «دستورات»، «تصاویر» و «ضمائر» مذکر معرفی شده است. خدای تورات رسماً «مرد» خونآشامیست که از خون و خشونت تغذیه میکند!
«اُقنوم» در مسیحیت سهگانه است. پدر، پسر و روحالقُدُس را اقانیم ثلاثه مینامند. خدای واحدی که در سه «جسم» مجزا تجلی مییابد! خدای انسانوار تشخصیافته. این تریلوژی فاقد نص مقدس است. بلکه تلویحاً اینگونه صورتبندی شده است. مذکر بودن «پدر» و «پسر» نیز روشن است. روحالقُدُس جان و روانِ پاکِ درون انسان (زن و مرد) است. لذا، در مسیحیت هم خدا مذکر است. پدر است و پسر است.
قرآن نیز با «اسامی»، «ضمائر» و «صفات» مذکر از خداوند یاد کرده است. (شاید به اقتضا و تنگنای دستور زبان عربی و «جنس دستوری». هر چند جنس دستوری میتواند مذکر، مؤنث و خنثی باشد.) مثلاً در آیهی ۱۰۱ سوره انعام آمده است: خداوند «چگونه ممكن است فرزندى داشته باشد؟! حال آنكه همسرى نداشته است.» (أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ) در ادامهی آیه، «الله» با «هُوَ» (ضمیر سوم شخص مفرد مذکر) توصیف شده است. (هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ).
افزون بر این، در ادیان (سامی) از میان ۱۲۴ هزار نبی، هیچ زنی دستار و خلعت مقام پیامبری را بر سر و تن نپوشیده است. به نظر میرسد از خدایی که با ضمیر و زبان مذکر از او یاد شده است، نمیتوان انتظار داشت که رسولی مؤنث را به رسالت برگزیند! امامان شیعه نیز جملگی مذکر اند. لذا، منحیثالمجموع امر قدسی و لواحق آن در ادیان مذکر است؛ و مؤنث، در سلسلهمراتبی ارزشی به عنوان عنصری طفیلی و مازاد، ذیل مذکر تعریف و صورتبندی میشود. در کنار توصیفات مذکور، یادکردِ این نکته نیز ضروریست که در اسطورهی آفرینش هم با نوعی اولویتبندی و سلسلهمراتب، ابتدا مرد و سپس زن آفریده میشود.
ذکر این نکته در اینجا بایسته است که: «به نظر آشکار میرسد که بسیاری از الفاظ استفاده شده برای توصیف خداوند در سنتهای خداباورانه به نحو تمثیلی به کار رفتهاند.» (دانشنامه فلسفه استفورد (۴) فلسفه دین، چارلز تالیافرو و دیگران، مترجمان یاسر میردامادی و دیگران، تهران: ققنوس، ۱۴۰۰، ص ۲۱)
در سنت فلسفی غرب، «عقل» هر چه میلافد و میبافد، مردانه است. از این رو در این سنت، سخن از «عقل مذکر» (The man of reason) رفته است. در دیسیپلینهای فربه فلسفی غرب، سخن بر سر «عقل مذکر» ولی «جسم مؤنث» است! اقسامی مغلوط که از مَقسمی واحد تقسیم نمیشوند و قسیم همدیگر نیستند. هر چند «عمق ماجرا بیش از آن چیزی است که فیلسوفان گذشته میدیدند.… قضیهی مردانه بودن عقل داغتر از اینهاست.» (عقل مذکر: مردانگی و زنانگی در فلسفه غرب: ژنویو لوید؛ ترجمهی محبوبه مهاجر، نشر نی، ۱۳۸۷، ص ۱۵۱)
یک دو جین از این مذکرمآبی تاریخ را در «کلانروایت»هایی چون اسطورهها، متون ملّی، ادبی، تاریخی و ادبیات مذهبی میتوان فهرست کرد. در «نهانروایت»ها نیز چیرگی مذکرمآبی آشکار است. مجال تقریر آن البتّه اینجا نیست.
در فلسفه، خدا را توأمان «علّت اُولی» و «غایت قُصوی» مینامند. سپس در ادیان چنانکه آمد، با جنسیت و توالی و لواحق و مدلولات مذکر از آن خالق بیهمتای محتشم مقدس یاد میشود. در چنین سیاقی ، تجرّد و تشخص «دور محرم رحیم» چه اهمیتی دارد؟! در حالی که زنانگی (جنسیت)، «طبیعت ثانوی» انسان است. به نظر میرسد در «ماهیت» (مسامحتاً ذات) و «طبیعت اولی» انسان، میان «دور محرم رحیم» و خدایگان نرینه تفاوتی نباشد. مرجّحی نیز در میان نیست! ما بیش و پیش از امر تبعی و عارضیِ جنسیت (نرینگی و مادینگی)، انسانیم. اگر روح و حقیقتی در میان باشد (که ظاهراً هست)، جنسیت را به حریم آن راهی نیست و روح و حقیقتِ انسان، مذکر و مؤنث ندارد. چرا که روح، باید امر و مرتبهای فرامادّی باشد، ولی جنسیت موضوعی مادیست. پس امور مادی (چون نرینگی و مادینگی) قابلیت انتساب به امور غیرمادی (چون روح انسان) را ندارند. لذا، به نظر میرسد باورمندان به جنسیت، بدون آنکه الزاماً بدانند یا بخواهند، لاجرم و دست کم با یکی از عناصر مذهبی که همانا روحِ فرامادی/غیرمادی انسان است، سر ناسازگاری دارند!
«شی» در گویش بومی مخفف شوی و شوهر و مترادف میره و زوج و جفت است. جایی که «دور محرم رحیم» در برابر پرسش آخرین زن پس از معرفی خود به صراحت و پیش از پرسش تکراری و محتمل زن که «پَ شی کردییی؟!» (آیا ازدواج کردهای؟)؛ برمیآشوبد و میگوید: «شی هم نکردمه» (شوهر هم نکردهام)، رهایی از صغارت جنسیتی خود را به انضمام بلوغ عقلی فریاد میزند. گویی زندان را حفره میکند؛ خود را وامیرهاند؛ ذهنیت مذکر را به مبارزه میطلبد؛ به شکل نمادین شمعی برای «روشنگری» روشن میکند؛ کنترلشدگی و انقیاد زبانی و زمانی را به چالش میکشد؛ از ذیل حاشیه به صدر متن میآید، و هویت و زنانگی خود را بیپروا به رخ ذهنیت مذکرزده میکشد! بدین سان «دور محرم رحیم» خود را از یوغ «جمع مذکر سالم» و نرینهجانان رها میکند. از فهم خود کمک میگیرد؛ به «ارزشداوری» دیگران وقعی نمینهد و شهوداً میداند که «هیچ چیز عبثتر از آن نیست که انسان اراده و نظر دیگران را اصل قرار دهد.» (درد جاودانگی (سرشت سوگناک زندگی): میگل دِ اونامونو، ترجمهی بهاءالدین خُرَمشاهی، تهران: ناهید، ۱۳۶۹، ص ۶۳. به بیان «اسپینوزا» جوهر وجود انسان عبارت است از «تلاش در جهت حفظ همیشگی موجودیت خویش.» و تلاش «دور محرم رحیم» پاسداشت جوهر وجود انسان به معنای اسپینوزایی کلمه است: حفظ موجودیت خویش. «استقلال» دختر مرحوم رحیم را بپذیریم. او تعین و تشخص دارد. او از تفرّد برخوردار است. پذیرش استقلال او به معنای فاعلیت زن در ساحت فلسفی و فعالیت او در سطح اجتماعیست. استقلال او با هرزگی و لاابالیگری و بیبند و باری و پتیارگی ملازمه ندارد. او صغیر نیست و با «شی» تعریف نمیشود. او موجودیتی مستقل دارد.
«کانت» در رسالهی معروف «روشنگری چیست؟» روشنگری را معادل خروج انسان از حالت صغارت (کودکی) میداند. و «کودکی یعنی ناتوانی از به کار گرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران.» در مقام نظرورزی میتوان مدعی شد که آغاز روشنگری ما نیز لاجرم خروج و خلاصی از صغارت تاریخی و خودکودکبینی خویش است.
ادوارد برینز « پدر روابط عمومی غرب» و خواهرزادهی فروید، که گفته میشود بخش اعظمی از دستکاری پنهان افکار عمومی غرب کار اوست، در اوایل قرن بیست در کتاب «پروپاگاندا» نوشت: «دستکاری هوشیارانه و هوشمندانهی عادتها و عقاید سازمانیافتهی تودهها یکی از عناصر مهم جامعهی دموکراتیک است.» (به نقل از تام لاندن) گویی «دور محرم رحیم» هوشمندانه عادت و عقیدهی سازمانیافتهی تودهها مبنی بر تعریفِ موجودیت و اناطهی هویت زن به شوهر را دستکاری میکند تا به ما یادآوری کند که این دستکاری لازمهی جامعهی دموکراتیک است. لذا، فرهنگ و «تاریخ مذکر» را از منظر دموکراتیک میتوان به دیدهی تردید نگریست. (مراد از تاریخ مذکر، غلبهی ذهنیت و رفتار مرد/پدر سالار در و بر تاریخ است.) معروف است که در درسگفتارها و سخترانیهای «انیشتین» در دانشگاههای آمریکا اکثر دانشجوایان مکرراً از او میپرسیدند که «آیا به خدا اعتقاد داری؟» و او همواره میگفت: «من به خدای اسپینوزا ایمان دارم.» مگر خدای اسپینوزا که بود؟ اسپینوزایی که به تعبیر اونامو (فیلسوف اسپانیایی) «خدا-درد داشت.» (ص ۵۲ ) و به بیان راسل «شریفترینِ همهیِ فلاسفه» قرن هفدهم بود. خدای اسپینوزا خداییست با «سه ویژگی بسیار مهمِّ منحصر به خود: سرمدی یعنی بیزمان است؛ مستغنی از غیر و مستقلّ است؛ و ضروری است. یعنی هست و نمیتواند نباشد.» (روح اسپینوزا: شفای جان، نیل گراسمن، ترجمهیِ مصطفی ملکیان، تهران: دوستان، ۱۴۰۰، ص ۲۱) خدایی که میگوید: «کاری که من میخواهم انجام دهی این است که از زندگی لذّت ببری. آواز بخوانی و لذّت ببری از همه چیزهایی که برای تو ساختهام. دیگر از رفتن به آن معابد تاریک و سرد که خود ساختهای دست بردار. خانهی من در کوهها، جنگلها، رودخانهها، دریاچهها و سواحل است. من در همه جا با تو زندگی میکنم و عشق خود را به تو ابراز میکنم. از سرزنش خود در زندگی دست بردار. من هرگز به تو نمیگویم مشکلی داری یا گناهکاری. اگر نمیتوانی مرا در طلوع آفتاب، در منظرهای، در نگاه دوستان یا در چشمان پسرت یا ذرّه ذرّهی وجودت دریابی، در هیچ کتابی پیدا نخواهی کرد. دیگر از من نپرس که چگونه کارم را انجام میدهم؟ به عقلت رجوع کن، خواهی فهمید. دست از ترس من بردار . من تو را نه قضاوت میکنم، نه انتقادی. نه عصبانی میشوم و نه اذیّت. من عشق خالص هستم. تقاضای بخشش را متوقف کن! اگر تو را ساختهام، پر از احساسات، محدودیتها، لذّتها، نیازها، ناسازگاریها و ارادهی آزاد و اندیشمند ساختهام. اگر به چیزی که در تو قرار دادهام پاسخ دهی چگونه میتوانم تو را سرزنش کنم؟ چگونه میتوانم تو را مجازات کنم که چرا اینگونه هستی؟ به همسالان خود احترام بگذار و آنچه را برای خود نمیخواهی برای دیگران هم نخواه. تنها چیزی که از تو میخواهم این است. به زندگی خود توجّه کن. هوشیاری راهنمای توست. این زندگی در اینجا و اکنون تنها چیزیست که به آن نیاز داری. من تو را کاملاً با ارادهی آزاد و عقل خلق کردهام، نه جایزه و مجازاتی، نه گناه و فضیلتی، هیچ کس سابقهای را ثبت نمیکند. در زندگی کاملاً آزادی. میخواهم وقتی معشوق خود را میبویی، وقتی دختر کوچک خود را لمس میکنی، وقتی در دریا استحمام میکنی مرا در خود حس کنی. شادی را ابراز کن! این، راه ِ ستایش من است. دیگر چیزهای پیچیده را متوقف کن و آنچه را در مورد من آموختهای یک بار دیگر مرور کن. به چه معجزات بیشتری نیاز داری؟ این همه توضیح؟ تنها چیز مطمئن این است که تو اینجایی و زنده. و این دنیا پر از شگفتی است. پس، انسان باش و زندگی کن.»
همهی ما ممکن است با یک «دور محرم رحیم» در اطراف خود مواجه شویم. او را قضاوت نکنیم. نپرسیم. شفقت بلاوجه نورزیم. پچپچ نکنیم. تجرد را مترادف تنفر از مرد نشماریم. استقلال و تشخص زن را به رسمیت بشناسیم و با الصاق و الحاق هویت «دور محرم رحیم» به «شی» (شوی)، روح او را نخراشیم. به نظر نمیرسد این تمنای محالی باشد.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- رونمایی از ۱۲ کتاب جدید در شهرستان کهگیلویه/ از«آیین آزادگی» تا«سلطه نمادین علیه زنان» و «دلنوشتههای جادهای استان»
- استاندار: زیرساخت های حفاظت از جنگل های کهگیلویه وبویراحمد افزایش یابد
- طرح کاهش تعرفه واردات خودرو در صحن مجلس
- فرماندار دنا: مدیران خسته و بینظم را محترمانه بدرقه میکنیم
- غبارروبی گلزار شهدای گمنام گچساران به مناسبت هفته بسیج/ تصاویر
- تشریح بیمه "زنان خانهدار و دختران" از زبان سرپرست تامین اجتماعی گچساران
- پیشرفت ۸۰ درصدی پروژه ایمن سازی و رفع نقاط حادثه خیز سپیدار - بنستان محور یاسوج - دهدشت
- مارگون با ۷۰ برنامه به استقبال هفته بسیج میرود/ جزییات
نظرات ارسالی 1 نظر
سلام چرا نویسنده مقاله را ذکر نکرده اید؟ آقای هجیر تشکری چند روز پیش این مقاله را در کانال تلگرافی و پیج اینستا گرامی خود منتشر کرد
پاسخ