چه باید کرد؟!

حالا در میانه سلسله بدبختی‌هامان ، پرانتزی باز شده بلکه فرصت یک نفس کشیدن به ملتی که در دریای مصیبت‌ها غرق شده داده شده است.

چه باید کرد؟!

افتونیوز| محمد زرّین

۱. برگزاری انتخابات زودهنگام در ایران، تکانه ای در اذهان مردم ایجاد کرده است.

اگر قایل به همان سه گروه « سیاه_سفید_خاکستری» باشیم ، این نوشتار حول نظر قشر خاکستری است.چرا که گروه اول در بیشتر انتخابات گذشته هرگز رای نداده اند. گروه دوم در تمام انتخابات شرکت کرده اگر اکراه هم داشته اند، رای باطله داده اند.

گروه سوم اما گاه رای داده و گاه نداده اند. 

نگارنده خود را از این طیف می داند.

 ۲.همه ما در دو هفته اخیر مطالبی در موافقت یا مخالفت با رای دادن خواندیم. شخصاً مطلبی از دکتر محسن رنانی را پسندیدم آنجا که گفت:

در جدال بین عقل و دل، عقل پیروز شد. و نوشت

ما باید از این « فرصت انتخاب » به نفع ایجاد امکان کمک بگیریم.

گاه شور و شوق « تعیین سرنوشت » خواب از ما ربوده و تلاش شبانه روزی کردیم تا حتی یک قدم مملکت به سامان نزدیک شود، آنگاه که حاکمیت از در لجاج وارد می شد و بر هر مسیری سدی می زد، غمین و دلشکسته گوشه عزلت گرفته با سکوت خود فریاد پیرمرد خراسانی را سر می داد که « خودتان می دانید و مملکت تان». 

۳. سه سال پیش ، یک جوان پناهنده ایرانی در اردوگاهی در آلمان دست به خودکشی زد. دولت آلمان تکان خورد.

وزیر کشور قدرت اول اقتصادی اروپا ، شخصاً به محل اردوگاه رفت با ترس و لرز به پناهجویان اعلام کرد: دولت آلمان سعی در حل مسائل شما دارد. لطفاً با صبوری خود مارا یاری کنید! بله. برایشان مهم است. اما اگر آن جوان بخت برگشته ، در کشور خود به زندگی خود پایان داده بود، واکنش چه می بود؟ بیشتر از یک جمله 

« به درک»…!! حاشا که بیشتر بود!

۴. در تمام ممالک توسعه یافته ، حتی مقوله « اعتراض » هم توسعه یافته است.

شکل های نوین اعلام اعتراض پدید آمده است. کشاورزان فرانسوی و چند کشور اروپایی ، تراکتور های خودرا به جاده آورده راهها را بند آوردند. آن دیگران سطل های شیر را در جوی خیابان خالی کردند.صدایشان شنیده شد. خواسته هایشان اجابت شد.

انواع و اقسام اعتراض به اشکال مختلف ، راهپیمایی ، تحصن، پوشیدن لباس های غیر عادی ، تحریم محصولات یک کارخانه و... اینجا حتی اعتراض هم رشد نکرد.

جنبش «جان سیاهان مهم است » موجب تغییرات مهمی در سیاست های دولت های غربی شد. بایدن جلوی فرزند « جرج فلوید» زانو زده حدود سی میلیون دلار به خانواده او پرداخت کرد و بسیاری تصمیمات دیگر.

اینجا چطور؟ در پاسخ کدام خودکشی مسولی استعفا داد ؟

سالی بیست هزار جان در جاده های ایران گرفته شد، دریغ از یک عذرخواهی ساده

ایران‌خودرو و سایپا با قدرت بیشتر محصولات لگنی خودرا این بار به قید قرعه به مردم دادند.

۵. دختر آبی در تهران به نشانه اعتراض به حق تماشای مسابقات فوتبال برای زنان خود را به آتش کشید.چه شد؟ با فشارهای فیفا یکی دو مسابقه درب ورزشگاه ها برای بانوان باز و خیلی زود بسته شد.

اینها را گفتم تا عرض کنم ، حاکمیت در ایران ، چون صاحب همه منابع ثروت است، هیچ احتیاجی به مردم ندارد.

در چنین شرایطی که خود ملت مهم نیستند، خواسته آنها مهم است ؟

به شما غیر مستقیم گفته می شود اگر خودت را هم کشتی، ما یک آه هم نمی کشیم. اگر میخواهی تا ما کار را برایت راحت کنیم. مهاجرت ؟ اصلا خودم بلیط میخرم تو فقط برو شر خود را کم کن!

تلخ است ولی هست. صاحبان قدرت رسما در مصاحبه می گویند اگر شما در انتخابات شرکت نکنید، ممنون شما هم هستیم. زحمت مارا کم می کنید.( حمید رسایی ،نقل به مضمون)

در چنین شرایطی ما، که عمر و جوانی خود را بر سر تعالی مملکت « باختیم»

خوب می دانیم که تحریم انتخابات چیست؟ در انتخابات ۸۴ خیلی ها سر لج به احمدی‌نژاد رای دادند. استدلال شان این بود. بگذار او بیاید تا همه چیز را یکسره کند! او آمد. هفتصد میلیارد دلار درآمد نفتی را بر باد داد. جامعه مدنی نیم بند ایران را له کرد. بی آنکه حتی یک چیز را یکسره کند! روزگارمان تباه شد.

در انتخابات ۱۴۰۰ اصلاح طلبان اندک آبرویی هم نداشتند. جبهه مقابل کمک کرد تا مردم هرچه بیشتر از این طیف دلزده شوند. در یک انتخابات که هم نظارت استصوابی می بُرید و هم تیغ تحریم، دولتی برسر کار آمد که اندک امیدها را از بین برد. آمارها فلاکت ملت را فریاد می زد.

حالا در میانه سلسله بدبختی هامان ، پرانتزی باز شده بلکه فرصت یک نفس کشیدن به ملتی که در دریای مصیبت ها غرق شده داده شده است.

شخصاً تمام روز و شب های گذشته این پرسش را از خویش پرسیدم و پاسخ دادم. جدل کردم.خود را بجای دو طیف قرار دادم. دریافتم چند جمله بود که در پایان تقدیم حضور می شود:

۱. ما ایرانیان قربانی جغرافیای خود هستیم. شاید نسخه تحریم انتخابات در صد کشور دنیا تاثیر عمیقی بر ساختار قدرت بگذارد، اینجا نه! 

متأسفانه حاکمیت سالهاست دغدغه افکار عمومی جهان را ندارد. داخل را که اصلا

پس بازنده این ایده خود ملت خواهد بود.

چگونه ؟ ما که سهم مان تنها دیدن و تماشای حکمرانی است. شنونده سخنان مسولین هستیم. اقلا کاری نکنیم کسانی که ( پندار پلید.گفتار ناپسند و رفتار زشت.) خلاصه وجودشان است، شبانه روز روح و روان ما را خراش بدهند.

۲. یادمان هست آن پیر بدسگال( میرسلیم)

می گفت : لندکروز با ۲۰۶ فرقی ندارد ؟

چقدر حرص مان درآمد. من بر آنم که اگر بگوییم « جلیلی با پزشکیان فرقی ندارد »

بهمان نسبت خلاف رای خردمندان است.

۳. برنامه نود را بیاد آوریم! بنظر شما جرم عادل فردوسی پور چه بود ؟ آیا جز محبوبیت ؟ رقیب او چطور؟علی فروغی مدیر شبکه سه! او آیا مجسمه نفرت نبود؟

بفرض اگر در انتخابات آزاد بین این دو رقابتی باشد، رای ندادن به فردوسی پور ، چه نتیجه ای دارد؟جز اینکه ما محکوم خواهیم بود به تحمل فروغی؟

الان هم فرض کنیم همان است. نگذاریم وزیر ارتباطات این دولت با گفتارش ، مخبر با اعمال و اٍعمال برنامه هایی مانند طرح فروش املاک دولت و حیف و میل آنها روان پریش مان کند. همین حداقل هم غنیمت است.

۴. اگر رای بدهیم، جواب خون های به ناحق ریخته و چشمان کورشده تیرجفا را چه بدهیم؟ واقیعت این است که مردم هر کشوری قهرمانان خود را عزیز می دارند.

ولی خود آن عزیزان هم در انتخابات ها شرکت می کردند. یک روز پای صندوق روز دیگر کف خیابان. 

اینکه کسی پای صندوق برود، لزوماً بی حرمتی به آن عزیزان نیست. شاید گذر زمان لازم است تا دری گشوده شود. زمان هم دور تند ندارد. صبر باید کرد!

بر خود جفا روا نداریم.



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 2 نظر

  • 1 بخشوده سعید 1403/4/4 18:26:33

    درود بر برادر عزیزم جناب دکتر زرین و تشکر از این نوشته زیبا باید خط به خط انرا با طلا نقش بست تشکر از بچههای افتو نیوز که یکتنه میجنگند

    پاسخ
    • 1 - 1 حاج علی پاسخ به : بخشوده سعید 1403/4/8 19:54:17

      ککا جون خوت بچی مردمه بوز نکنیت، سرشه ایکنن زر او

سایر اخبار
برگزدیدها