یادداشت

واکنش آیت‌الله سیدشرف‌الدین ملک‌حسینی به سخنان نماینده ماهشهر/ باید تفاوت تعصب و غیرت را دانست/ حرفی خلاف قانون نزنند/ آیا پیامد سخنانشان را می‌پذیرند؟

پس از سخنان نماینده ماهشهر آیت‌الله سید شرف‌الدین ملک‌حسینی نماینده مردم شریف استان کهگیلویه و بویراحمد طی یک فایل صوتی نسبت به این سخنان واکنشی به شرح زیر داشت:

واکنش آیت‌الله سیدشرف‌الدین ملک‌حسینی به سخنان نماینده ماهشهر/ باید تفاوت تعصب و غیرت را دانست/ حرفی خلاف قانون نزنند/ آیا پیامد سخنانشان را می‌پذیرند؟

افتونیوز| پس از سخنان نماینده ماهشهر آیت‌الله سید شرف‌الدین ملک‌حسینی نماینده مردم شریف استان کهگیلویه و بویراحمد طی یک فایل صوتی نسبت به این سخنان واکنشی به شرح زیر داشت:

اخیرا در فضای مجازی از برخی نمایندگان و برخی بزرگان دیگر، مطالبی مطرح شد. مطالبی که از آن رایحه خوبی به مشام نمی رسید. پیش از آنکه نکاتی را توضیح دهم مقدمه ای می گویم. باید تفاوت تعصب و غیرت را دانست. تعصب کفر است و غیرت دین. تعصب یعنی فضیلت‌ها و انسانیت ها را در قومیت، در مکانها، تبارها، زبان‌ها هضم کرد و اصالت را به زبان و قومیت و منطقه و ملیت و خصوصیات دیگر داد. اما غیرت آن است که همه این ها را در فضیلت ها هضم کرد و اینها فدای فضیلت شوند. گاهی برخی به نام غیرت، تعصب به خرج می دهند و نمی دانند می خواهند مومن جلوه کنند اما در مکتب ما تعصب کفر است.

توهینی شد به برخی مناطق و به قوم لر. قوم لر با غیرت. اما جای تعجب بود که این اتفاق در استان باغیرت و با شخصیت خوزستان افتاد. استانی که مردمی پاک منش و با شرف دارد از لر، عرب و فارس زبان. و بی شک لرزبان های بختیاری و غیر بختیاری، فارس زبان ها در مناطق مختلف و عرب زبان ها با چنین گفتمانی انسی ندارند. و این را برخواسته از یک انسان با شخصیت نمی شمرند. باید گفت مردم خوزستان و مردم کهگیلویه و بویراحمد همواره در طول تاریخ در کنار هم زیسته اند. با مهر و مهربانی وانس و الفت در جشن ها و عزاهای هم شرکت کرده اند و همیشه در منافع و مصالح همراه هم بوده اند. و هرگز تحت تأثیر این سخنهای اختلاف برانگیز قرار نخواهند گرفت و دوستی ها امتداد پیدا خواهد کرد. طولی نکشیده که خون جوانان لرزبان برای صیانت از کشور و صیانت از خوزستان در حمله وحشیانه اسرائیل به برخی از پایگاه ها روی زمین ریخته شده است. فدای دین و فدای خاک وطن شدند این عزیزان. خاک خوزستان هم خاک وطن ماست.

ایران برای ایرانیان است. اما باز به ملیت اصالت نمی دهیم. چون اصالت دادن به ملیت خرد خواهد شد به اصالت دادن به قومیت، اصالت دادن به ایلها و طایفه ها، و اصالت دادن به استانها و شهرستانها. و تعجب می کنم آیا کسانی که این سخنها را می گویند نمی دانند که هرگاه تعصبی ورزیدند، آرام آرام این تعصب‌ها اگر استانی باشد به تعصبهای شهرستانی، اگر شهرستانی باشد به تعصبهای منطقه ای و خردتر و خردتر منتهی می شود؟

سرمایه های ملی برای همه ایرانیان است. این که سرمایه ملی در یک منطقه تبدیل به کارخانه، کارگاه و فضای فعالیت می شود به معنای آنکه اختصاص به آن منطقه دارد، نیست. قانون هم همین را می گوید. این سخن ها نه تنها خلاف عرف بلکه خلاف قانون استخدامی نیز است. کسانی که این سخن‌ها را می گویند، هیچ فکر نمی کنند که ممکن است دیگر استان‌ها هم بگویند که ما اجازه نخواهیم داد کسی از استان همجوارمان به منطقه ما بیاید؟ آیا این شرم آور نیست؟ روزی که فرهیختگان و انسانهای متخصص و با شخصیت خوزستان در کشور پست داشتند، حتی در منطقه ما با احترام خدمت می کردند، آیا کسی اعتراض کرد؟ مگر بلد نبودن بچه های ما اعتراض کنند؟ اما می دانستند باید از توان و تخصص انسانها در هر نقطه ی ایران استفاده کنند.

 خوزستان متعلق به ایران است و ایران متعلق به همه جا. کهگیلویه و بویراحمد، فارس، بوشهر، ایلام، چهارمحال و بختیاری و ... متعلق به کشور است و کشور، متعلق به مناطق جنوب غرب، جنوب شرق، شمال و .... . آیا آذربایجانی ها، خراسانی ها حق ندارند اگر تخصصی دارند در مناطق مختلف خدمت کنند؟ عجیب است.!! این چه فکر فدراتیویست که برخی در عین حالی که به فدراسیون سازی معتقد نیستند، اما در ناخودآگاهشان این مسئله وجود دارد و بر این اساس سخن می گویند.

می دانند و می فهمند که سوریه آسیب این اتفاق را دید؟ می فهمند اگر مقام معظم رهبری از همگرایی ملی، از وحدت ملی و اتحاد اقوام سخن می گوید به هدف چیست؟ اگر به نام ایران مردم را به انتخابات دعوت می کند، برای چیست؟ برای این است که دشمن سوریه سازی نکند. سوریه عبرتیست برای همه. حرکتهای معطوف به میل دشمن و شبیه سوریه سازی، آن هم با کلمه اسرائیل همراه کردن این مطالب، آیا برخواسته از یک فهم عمیق است یا برخواسته از یک سادگی اجتماعی؟

مهاجرت پذیری یک منطقه برای آن منطقه یک اتفاق خوشایند است. بهرمندی از ظرفیت‌های دیگران است. بهرمندیست. آسیب نیست. دقیق نگاه کنند مناطق مهاجرپذیر به پدیده مهاجرت بسوی آنها تا بدانند رشد، آبادی، آبادانی معلول این مهاجرت هاست. هم کار می کنند، هم سرمایه های خود را در آن منطقه منشأ عمران و آبادی قرار می دهند. عجیب است چرا نگاه های بسته یک منطقه را از آبادی محروم می کند؟ انسان ها در تعامل باهم، در تعاطف باهم، در جا به جایی منافع و رفع حاجتهای همدیگر رشد می کنند. اگر قرار باشد رو به سمت منطقه گرائی و استان گرائی بیاوریم، گاه شاهد محرومیت های سختتر از محرومیت هایی که امروز برخی از مناطق به آنها مبتلاست، خواهیم بود.

گاهی سخن‌ها به داعیه مردمی بودن و ادعای مردمی بودن از زبانها خارج می شود. مردمی بودن به معنای دفاع از حق مردم است، نه حق مردم را به سود خود مصادره کردن و آبرو یافتن. تلاش کردن برای وجیه المله و وجیه الامه شدن کار درستی نیست. باید ملت و امت آباد بشوند و دفاع از حق آنها این است. ظلم های دیگری که به مردم می شود آیا غیرت آنها را می کشیم؟ آیا ظلم هایی که در موقعیت های مختلف در اداره ها، دادگاه ها و جاهای دیگر گاهی به مردم می شود آیا غیرت مردم را می کشیم؟ غیرت کشیدن معنای عام تر و وسیع تر از این تصورها و تفکرها دارد. غیرت کشیدنی که بالواقع تعصب باشد، آموزش سوءیست به دیگران و دیگران هم مقابله به مثل می کنند. می گویند آی خوزستانی ها برگردید، آی کهگیلویه و بویراحمدی ها برگردید، آی چهار محالی هایی که در مناطق ما هستید، برگردید، آی فارسی ها برگردید، آی بوشهری ها برگردید. این آموزش ماست، آموزش بدیست، آموزش بدیست.

اینها که این سخن‌ها را می گویند، آیا میدانند تأثیر این سخن‌ها این است که شاید استان‌های همجوار بگویند؟ آب هم متعلق به ماست، ما راه آن را می بندیم. خوراک پتروشیمی ها هم متعلق به ماست، راه آن را می بندیم. آیا آن‌ها این پیامد سخنشان را میپذیرند؟ آیا این پذیرفتنیست؟

از بزرگان انتظار فرهیختگی می رود تا آگاهی به جامعه بدهند. بداخلاقی ها به نام بوم گرائی باشد، به نام بومی گرائی باشد، به نام استان گرائی باشد، هر چه که باشد در پایانش منافع یک منطقه را تأمین نمی کند. 

به مثابه یک طلبه، به مثابه یک ایرانی وظیفه دارم از عزت و شرف مردم دفاع کنم. از عزت و شرف مردمی که سابقه تاریخی دوستی باهم دارند و باید از این صیانت کرد و حیف است سخنهایی که ناشی از پختگی نیست، منشأ اختلاف بین انسانها شود.

 وحدت و حرمت اقوام، وحدت برای یکپارچگی، حرمت برای صیانت از قومیتها در خدمت ملیت و ملیت در خدمت دین باید به گفتمان تبدیل شود.

اینها فکر نمی کنند وقتی که سخن از استانشان بگویند، دیگران هم بلد هستند. زبان اصفهان باز می شود. زبان بوشهر و هرمزگان باز می شود. و زبان فارس باز می شود که ما هم فرصت هایمان باید به خودمان تعلق داشته باشد و بگویند خوزستانی ها بیرون بروید.!! آیا این حرکت معقول است که شما بومی گرایی را منشأ بومی گرایی در مناطق مختلف قرار بدهید؟ خیال می کنید دیگران بلد نیستند؟ هستند. اما در عین اینکه فهم یک انحصارگرایی را دارند اما شعور عدم انحصارگرایی و بهره مندی از همه ظرفیتهای ملی را دارند. امروز در جهان به مناطق و کشورهای صنعتی که پیشرفت کرده اند، نگاه کنید. هر جا که پیشرفتی است بهره مندی از ظرفیتهای همه جهان در آن صورت گرفته است. نگفتند ما خودمان می توانیم رشد دهیم. می دانند که علم و اندیشه و ثروت در مناطق مختلف است. بستر فراهم می کنند تا عقلها، فهمها، مغزها و ثروتها از مناطق مختلف به کشور آنها برود تا آن کشور آباد بشود. عجیب است چرا اینها در یک هزاره و دو هزاره قبل مانده اند و سخن می گویند. بیایید به روزی که امروز است فکر کنید. امروزی که سخن از جهان وطنی مطرح می شود. امروز که سخن از یک نظام جهانی واحد مطرح می شود. و انشالله بستر برای امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفدا فراهم می شود. به امروز فکر کنید. امروزی که فضای رسانه ای و اینترنت توانسته است از جهان، یک موجود یکپارچه بسازد. همه بر هم موثرند و همه از هم متأثر. باید دانست که به آن سو می رویم. انشالله روزی افکار شیعی و افکار دینی از همین ابزارها در جهان و بر جهان تأثیر بگذارد. و ما شاهد این باشیم که در ذیل فرهنگ دین تمام ملت ها به یکپارچگی الهی و دینی رسیده اند. و عجیب است به عقب و عقب و عقب بر می گردیم. آیا این یک ارتجاع شوم نیست؟

چنین مسائلی در گذشته هم رخ می داد، اما بودند انسانهای اندیشمندی که جلو می گرفتند، نمی گذاشتند مکان‌ها، زمان‌ها، زبان‌ها، تبارها، بخش‌ها، شهرها، استان‌ها، منطقه ها، نقش در فتنه و اختلاف داشته باشند. اجازه نمی دادند برخی از کسانی که اندیشه سوء داشتند، نقش آفرینی اجتماعی کنند. این را مبدأ ای برای تعارف‌ها، تعامل‌ها، شناخت‌ها و بهره مندی از منافع قلمداد می کردند.

بارها به این نکته تأکید کردم، اگر بر اساس آمایش سرزمینی در نظام برنامه و بودجه، بودجه ای اختصاص به یک منطقه پیدا می کند، برای رشد آن منطقه، رشد انسانی، رشد صنعتی و رشدهای چند جانبه است و اما اگر از سرمایه های ملی در استانهای مختلف، در کنار دریا، در کنار مرزها و در مناطق مناسب استفاده می شود، اختصاص به آن منطقه ندارد.

 قانون را ببینند و حرفی خلاف قانون نزنند. اگر قرار باشد در سیاست های آینده صنعت به کنار دریا برود، آیا این مختص منطقه خاصی است؟ روستای کنار دریا، بندر کنار دریا، یا مختص به آن استان است؟ این که فراتر از ظرفیت های استانیست که در آن ساخته می شود. این برای این است که ایران آباد شود. چرا به این نکته دقت ندارند؟ چرا قانون را با دقت مطالعه نمی کنند؟ چرا به اعلام ها، ابلاغ ها و سیاست های معطوف به آمایش سرزمینی ایران دقت نمی کنند؟ 

نفت ملیست، آب ملیست، بودجه های ملی، ملی نیستند؟ بودجه های ملی به دست آمده از نفت، گاز، آب و هر آن چه که معادن و منابع طبیعیست ملی نیستند؟ این ناترازی در فهم و ناترازی در بیان را چه باید کرد؟ 

تخصص ها و متخصصین با سرمایه های ملی به این درجه و مدرج رسیده اند. آیا یک متخصص باید صرف ملت و مردم بشود؟ یا باید در یک انزوای محدود به نقطه ای برود که در آن متولد شده است؟ این چه فکریست؟

باید دست کسی که نیروهای متخصص را برکار می گمارد، چه بومی، چه غیر بومی، بوسید. دست کسی که نیروی غیر متخصص را در جای متخصص نمی گذارد، باید بوسید. چه بومی، چه غیر بومی. قاعده ها باید حفظ شود. باید احترام گذاشت به وزیری که برای منصبها اول به تخصص ها نگاه می کند و سپس به مسئله محل و منطقه ها. در اولویت بومی و غیر بومی آنگاه بومی مقدم است که همه چیز یکسان باشد یا بومی ارجح و اولاء از غیربومی باشد. نمی دانم این هایی که هیجان زده و برای آبرو و یا برای رأی یا چیز دیگر این حرفها را می زنند، آیا فکر می کنند ممکن است به عرصه تخصص خیانت کنند؟ آیا کشور نباید بالنده به وسیله متخصصان متعهد سیر رونق تولید را آنگونه که مقام معظم رهبری گفتند، ادامه دهد؟ آیا کشور نباید شتابان به سوی قله های رشد و ترقی برود؟ چرا برای اینکه ما بمانیم حاضریم ایران نماند؟

منصب ها و موقعیت های بزرگ به انسان های با شخصیت، بادرایت و متعهد و کارآمد و پر تجربه نیاز دارد. انسان های با شخصیت انسان های هستند که این نسل را برای آینده می سازند. نسلی پرشعور، پردرایت، متعهد برای ایران فردایی که در برابر تمامی فتنه های جهان باید بایستد. ایران به این انسان های بزرگ نیاز دارد. خردنگری هرگز به مصلحت جامعه نیست.

هر جا قانون صحیح نیست، باید به اصلاح قانون اقدام کرد. باید فرهیختگان و اندیشمندان بنشینند و به گونه ای قانون بگذارند که ایران آباد شود، منطقه ها آباد شود. استان ها با ظرفیت های مختلف داخلی و ظرفیت های بیرونی آباد شود. مرز بندی های موهوم هرگز به منفعت هیچ انسانی و هیچ مرز بومی نیست. آیا اگر کسی بگوید محصولات تولید شده در خوزستان متعلق به خوزستان است و نباید به بیرون از خوزستان برود، آیا این همه نعمت که در خوزستان تولید می شود از محصولات کشاورزی در آن استان نمی گندد؟ باید خارج شود تا منافع به دست مردم بیاید. این یعنی تبادل منافع، این یعنی یک مصلحت تمام عیار و در مورد منبع انسانی باز همین را باید گفت. انسان ها باید در نقطه ای که می توانند خدمت کنند. هر جا که باشد در ایران بزرگ بتوانند برای ایران و برای انقلاب اسلامی خدمت کنند.

خونهای بچه های لرزبان و کهگیلویه و بویراحمد بر جا جای خاک ایران ریخته است. بر خوزستان، بر ایلام، بر کردستان، بر آذربایجان غربی، بر سیستان و بلوچستان، بر دریا و بر جا جای خاک وطن ریخته است و در هر نقطه که باید نام ایران بماند. روزهای ترکش باید بچه های لر می بودند، اما امروز در روزهای تراکنش نه؟ جای بسی تعجب است.! 

این مسئله نه تنها در خوزستان که در استان‌های دیگر هم گاه از ناحیه برخی از مسئولان مطرح می شود. توصیه می کنم به آنها نیز که رعایت قانون، رعایت اخلاق، رعایت عرف و رعایت ارتباط های کهن اجتماعی را بکنند. مردم را با این نام ها به جان هم نیندازند.

در کدام یک از سخنرانی های مقام معظم رهبری که گاه اقوام محضر ایشان شرفیاب می شدند یا ایشان به مناطق مختلفی که اقوام مختلف در آن بودند می رفتند، در آن سخنرانی ها توصیه به همگرائی ملی نشده است؟

باید بدانیم بر طبل اختلاف کوبیدن غلط است. ساز فتنه را باد کردن غلط است. سست کردن پایه های یکپارچگی ملی و ایجاد تنش های قومی و منطقه ای بسیار زشت است. باید بدانیم که هر حرکتی که دشمن با او به ما بخندد و خود را آماده فتنه های نو کند، غلط است. باید برای یکپارچگی ایران و وحدت ملی تلاش کرد. باید سایه ملیت رو بر سر تمامی اقوام و مناطق انداخت و تمامی تفاوت‌ها را زیر سایه ملیت و دین معنا کرد. انقلاب اسلامی یعنی تلاشی در عصر حاضر برای این که ایران دینی باشد و دین مردم ایران دینی باشد که خدای متعال می پسندد. این تلاش می طلبد که کلمه به کلمه ما با دقتهای ما تبدیل به رشدی برای کشور، نه بسترساز برای اختلاف باشد. باید هم حرمت ها رو حفظ کرد و هم وحدت را و وحدت و حرمت دو اصل اصیل باید در کشور باشد. بیایید بر طبل فتنه نکوبیم و در ساز فتنه ندمیم که اگر چنین شد همه بد خواهیم رقصید و دشمن تماشاچی این رقص های ما خواهد بود. برای ما بد رقصی است اما خوش رقصی در مقابل دشمن و در مقابل شیطان است. خدا ما را از تمامی فتنه ها حفظ کند.

پیشنهاد می دهم استانداران محترم استان‌های مختلف مناطقی که برخوردار از موهبت‌های ملی و ثروت‌های ملی و بودجه های ملی هستند در کنارهم بنشینند و اصول و ضوابطی را تنظیم کنند تا معلوم شود که سهم و حق هر منطقه چقدر است. اینکه اگر قرار است از این سخنها گفته شود و فتنه انگیز باشد، راه برون رفتن از فتنه ها نشستن و معقول اندشیدن برای اصلاح چنین مسائلی است.

مردم بصیرت های لازم را در این گونه مسائل دارند، لر غیور و باشرف و سایر اقوام. 

 شاید سیاست مداران و کسانی که در موقعیت های اجتماعی هستند که گاه با خطا در جامعه ظاهر بشوند، اما مردم هرگز انس و الفت های اجتماعی را رها نخواهند کرد. توصیه میکنم به دوستان روحانی هم، توصیه میکنم به مسئولان عالم و فرهیخته، به معلمان، به استادان که نقش تاریخی خود را در ایجاد تصالحهای اجتماعی و قومی ادا کنید. توصیه میکنم به خودم و مثل خودم که هرگز زبان برای تهییج قومیتها علیه یک دیگر به داعیه مردمداری، به داعیه شرافت مدار بودن در جامعه باز نکنیم. شرافت، غیرت و شخصیت به دفاع از حقوق انسان است.

اگر در یک منطقه و در یک استان کسی از استان دیگر یا منطقه دیگر تخلف کرد، این را نباید پای آن استان و آن منطقه گذاشت. هر انسانی ممکن است در هر جا تخلفی کند. قانون وجود دارد در برخورد. این را به موقعیت های اجتماعی کشاندن و بر مدار آن داوری کردن کار درستی نیست.

کسانی که این توهین ها را کردند چه نماینده یا که غیر نماینده، باید بدانند قوم لر در کنار غیرتش، صبور هم است و هر کنش بدی را با واکنشی مشابه پاسخ نخواهد داد. غیرت او در کنار صبر است و انشاءالله صبر او نتیجه بیشتر و بهتری خواهد داد. 

توهین به قوم لر، قومی که همواره نام ایران را حفظ کردند، قومی که همزادی آنها با ایران، همزادی آنها با تشیع در ایران برای آنها افتخار بود. کسانی که صیانت کردند از مرزها و عزتها و شرفها. هتک آنها بسیار زشت و دردآور بود و باید بدانند که صبوری تاریخی آنها هم حدی و مرزی دارد.

بی شک می دانیم که مردم شریف خوزستان و شهرستانهای مختلف این استان غیور، هرگز به چنین سخنهایی که می تواند منشأ فتنه ها باشد و برادری ها را کمرنگ کند راضی نیستند.

 



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها