"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه

چون فردوسی حماسه می سرائید و همانند حافظ عشق می ورزید. اصلا، پل بین عشق و حماسه بود. هویت جمعی را با زبان عشق فریاد میزد. حماسه لطیف و یا لطافت حماسه، بن مایه اصلی سخنش بود. روح ایلیاتی را در بستری مدرن و کلماتی امروزین، به ما نشان میداد.

"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه

افتونیوز|  "ایرج اقبال فر” فعال سیاسی و فرهنگی  با یادداشتی در سوگ درگذشت  "فریدون داوری" نوشت: 

 استاد فریدون داوری هم از میان ما رفت. یکی از جمع بزرگان این دیار کم شد. همگان میروند. کوچ، سرنوشت قطعی همگان است. آدمیان سرانجام، میروند. اصلا، فلسفه زندگی، انتهائی جز مرگ ندارد. از لحظه تولد، ما در حال کم کردن فاصله با مرگیم. به تعبیر مرحوم شریعتی، در هر نفس، گامی به مرگ نزدیکتر می شویم.

همه می رویم. چون قافله ای در حرکتیم. یکی پیشتر میرود و یکی واپس تر. خوب ها میروند و بدها نیز. اما فریدون داوری، از جمع نیکان روزگار ما بود. چیزی فراتر از تعاریف موجود. اهل دل بود.یکی از آن هزارانی که مولوی می گوید.

((از هزاران یک نفر اهل دل اند)). یکی از آنهائی که ظرف زندگی، برای آنها کوچک است.

او با تندیس های گلی تفاوتی آشکار داشت. منفعل نبود. فریدون، گرچه فرشته نبود اما سالها پیش با کلمه، بر مرگ چیره شده بود.

او پویا بود چون جوی روان، لبریز بود. هم خودش و هم سخنش. سخن و شعرش لبریز از حماسه و عشق بود.

چون فردوسی حماسه می سرائید و همانند حافظ عشق می ورزید. اصلا، پل بین عشق و حماسه بود. هویت جمعی را با زبان عشق فریاد میزد. حماسه لطیف و یا لطافت حماسه، بن مایه اصلی سخنش بود. روح ایلیاتی را در بستری مدرن و کلماتی امروزین، به ما نشان میداد.

افسوس که زود رفت. انگار برای پیوستن به معبود، شتاب داشت آنگونه که خودش سالها پیش گفت:

ایل احساسم و باره، بیقرارم تا بیی.... منتظر یار نماند. هجران را تاب نیاورد و به دیدار یار رفت در خزان طبیعت. که آدمها هم مثل گیاهان اند. بعضی ها علف اند. برخی ها خار اند. برخی ها گل اند. برخی گل ها بو دارند و برخی دگر بی بو.  برخی اما مثل درخت اند. درختانی تنومند. ریشه هائی عمیق دارند و در بستر تاریخ ماندگار میشوند. فریدون داوری هم درخت تنومند روزگار ما بود.

تبر مرگ، شاخه هایش را برید اما شعر و سخن و اندیشه اش در خاک غنی فرهنگ ما ریشه دوانده است و این ریشه ها ماندگارند و ابدی. مرگ، اگر چه دفتر احساسش را ورق زد اما کتاب اندیشه چهار فصل اش سبز است و با هر مال وزیر و مال و بالا، روح ایلیاتی اش نمایان میشود.



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها