افتونیوز| سید کاظم فاضل دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی در یادداشتی نوشت:

"تقدیم به جامعه کتابدار و کتابخوان"

انیس کنج تنهایی کتاب است/ فروغ صبح دانایی کتاب است.( جامی)

من یارِ مهربانم، دانا و خوش بیانم.

" دانایی و مانایی"

رازِ  شکوفایی جهانِ فکری، اُنس با کتاب  و کتاب خوانی است و فکرِ بکر و اندیشه ناب باخوانشِ حرفه ای و مستمر معنا پیدا می کند،دانایی و آگاهی، رستاخیزِ فکری به دنبال دارد و  فکر  بکر و نو اندیشی فکری،زایش تجربه به بار آرد و درسایه گرمایِ اثر بخشِ فکرِ بکر و  زایش تجربه،سرمایِ دژخیمِ نادانی و جهل،رخت خود را بر خواهد بست و ننگ باد بر دیوِ نادانی و جهالت!!!!

سروشِ  مژده دهنده دانایی،ابوریحان بیرونی، حدود و ثغورِ ریحان اندیشه اش از مهد تا لحد بوده است و چه زیبا خواست شاعرانه" زگهواره تا گور،دانش بجوی" سُرایش شده است و پیامبرِ رحمت و مهربانی،حدود و ثغورِ اندیشه رحمانی خویشتن را در طلب علم و دانایی در گستره ای جهان گیر و عالم گیرِ دور از دسترسِ چین و صین فرمان می داد و هم اکنون ، دال دانایی را در قافِ نابِ قفسه های کتاب باید جستجو کرد تا بتوانیم حقیقت سیمرغ وار خود و جهان را کشف نماییم و پیامبرگونه، باب های علم و دانایی را بر بشریت باز نگه داریم و عروج اندیشه ها را به مهمانی خدا ببریم و علی وار دربِ سُترگِ و سهمگینِ خیبرِ جهل و نادانی را با تکیه بر شمشیرِ برنده دانایی، مانایی بخشیم‌.

گویم سخن فراوان/با آنکه بی زبانم.

"کتابدار و کتابخوان"

امروزه با خوانش کتاب های کلاسیک و سُنتی که مربوط  به قرون پیشین است،متوجه خواهیم شد که اصالت و تازگی اندیشه، ریشه در فرهنگ ملی و دینی ما ایرانیان دارد که  هر دو فرهنگ از خانواده اصیل ایرانی اند. و این دو خانواده فکری به موازات همدیگر در طول تاریخ در حرکتند و هر دو، تارپودِ جامه فرهنگ ایرانی اند. اگر چارچوب فکریِ ایرانیان در اندیشه‌های خردگرایانه فردوسی، رودکی،ناصرخسرو  ریشه دارد به موازات آن، اندیشه های دینی سنایی،عطار،مولانا هم در راستای تکمیل اندیشه های خردگرایانه شکل گرفته اند و هر دو لازم و ملزوم همدیگر هستند و لا یفترقا بینهما الی یوم الدین.....جامعه کتابدار و کتابخوان،باید در دریایِ جامع الاطراف شاهنامه، غوطه ور گردد،با دانایی و خِردورزی رودکی آشنا گردد،با مسعود سعد سلمان همدرد گردد و دینداری و خردگرایی ناصرخسرو را تامل نماید و به پای تاویلات قرآنی و تمثیلات اثباتی  مولانا  بنشیند تا به ساحت مقدس انسان در مکتب اومانیسم عرفانی پی ببرد و حکیم بودن نظامی و زهدورزی و تفکرات اساطیری ایشان را بشناسد،کلیله و دمنه را کتاب کیاست، سیاست بداند و به مسئولین معرفی نماید تا آداب سیاست را بخوانند و بدانند و در دنیای واقعی گلستان سعدی با آداب صحبت،هم نشینی،قناعت و مردم داری ایشان ،همزیستی کنند و در دنیایِ آرمانیِ بسیار زیبایِ سعدی در دیوانِ بوستان همراه و همگام گردند و با اِتوپیا و مدینه فاضله ایشان آشنا گردند تا زیبایی فکر ایرانی را بتوانیم به جهان صادر نماییم‌.یک جامعه کتابدار و کتابخوان،باید با روح و روان مخاطب ارتباط برقرار نماید تا در آشفتگی فکری مخاطب، بتواند با ایشان همراه گردد و کتاب های روان درمانی  و اثر بخشی چون در آغوش نور،کیمیاگر، چهار میثاق،نیمه تاریک وجود و کتاب نیمه تاریک وجود آکهارت و امثال آن را معرفی نمایید. یک کتابدار حرفه ای باید با انواع رمان های مدرن و پست مدرن آشنایی داشته باشد تا بتواند بوف کور صادق هدایت را برای مخاطب تشریح نماید، آرامسایشگاه بهمن فُرسی را معرفی نماید که ماحصل آن دروغ گفتن کادر درمانی تيمارستان روانی با همدیگر است و  ریشه همه بدبختی ها را دروغ بدانند و باید بداند که رمان های کلاسیسم بر پایه فکری تقلیدی پیشینیان شکل گرفته است و در دنیای مکتب رمانتیسم،عاطفه، جایگزین خردگرایی شده است و رئالیسم، دنیای واقع گرا بوده و رمان های ناتورالیسم، فقط بدی ها و زشتی های یک جامعه را می بیند و در خدمت طبقه کارگر و زحمتکش می باشد و در همه رشته هایِ روان شناسی، تاریخ،فلسفه، کودک و...باید کتاب شناس و اهل مطالعه باشد و همچنین یک کتابدار با همه سختی کار و مشکلات معیشتی می تواند حداقل،سالانه چند کتابخوان حرفه ای تحویل جامعه کتابدار دهد که قطعا رسالت یک کتابدار،رسالتی معنوی می باشد و این عمل خداپسندانه کمک شایانی به غنی شدن و فربه کردن فرهنگ کتاب و کتابخوانی خواهد نمود.

پندت دهم فراوان/من یار پند دانم.

"کتاب و بازیابی اشتراکات جهانی"

امروزه کتاب و کتابخوانی دریچه ای از اشتراکات فطری و بینامتنیت فرهنگی را در دهکده جهانی بر روی ما بر گشوده است که با خوانشِ دقیقِ متون متعدد در فرهنگ های  متنوع به یک رازِ شگفت انگیز خلقت خداوندی پی خواهیم برد که نیازها،مطالبات،فرهنگ، دین، زبان و  رسم و رسومات جهانی تا حدودی رابطه خویشاوندی با هم دارند و این خویشاوندیِ مشترک همه ریشه های اساطیری دارند که اساطیر مشترک، همه برگرفته از زمانیست  که تمدنِ هند و اروپایی در شکل دو خانواده و دو همسایه کنار هم زندگی می کرده اند و این همانندی و همسانی فرهنگی،زبانی،دینی،برآیند و برون دادِ زندگی اشتراکی است که دو برادر و دو خانواده زمانی کنار هم بوده اند و زیستی اشتراکی داشته اند و این زیست اشتراکی، فرهنگ، زبان و...  اشتراکی به یادگار گذاشته است و هم اکنون ما در دهکده جهانی زندگی می کنیم که در اکثر اشتراکات با هم رابطه خویشاوندی داریم و این مرزبندی های جغرافیایی،حاصل تفکرِ منفعت طلب سیاسیون جهانی است و گرنه جهان همه با هم یک خانواده اند.

من دوستی هنرمند/ با سود بی زیانم

"نقش کتاب در روان درمانی"

در آشوب های جهانی، همچون جنگ و بحران های روانی همچون افسردگی،اضطراب، روی آوردن به متافیزیک معنا پیدا می کند و همچون تجربه ای را در قرن ششم با حمله مغول داشتیم که با کُشت و کُشتاری که راه انداخته بودند،مردم به عرفان و متافیزیک روی آوردند و بخش اعظم کُتب عرفانی و عُرفایِ سرشناس ما مربوط به همین دوره می باشند و همچنین در خلال جنگ های جهانی اول و دوم که حاصلش، دنیایِ افسارگسیخته پست مدرنیسمی بود که اوج رمان های پست مدرن و روان پریش در این دوره شکل می گیرند و پوچستان و هیچستان های فکری کافکا،کامو،میشل فوکو  را در بر می گیرد و انواع مکتب های ادبی چون سوررئالیسم، سمبولیسم،دادائیسم،ناتورالیسم و.. که حاصل پوچی و ناامیدی جنگ های جهانی اول و دوم بودند،شکل می گیرند و بنیان گذارانِ چنین مکتب های اکثرا، راننده های آمبولانس های جنگ جهانی بودند که با شماری از اجساد کشته شده و مجروحین جنگی هر روزه، مواجهه می شدند و به همین خاطر دچار نوعی روان پریشی می شدند و فلسفه این مکتب های ادبی اروپایی،حاصل روان پریشی آنان بوده است که دنبالِ التیامی برای دردهای بشری بودند.در چنین دوره ای بود که میتو آرنولد انگلیسی با توجه به آشوب های جهانی، برای ادبیات نقشی شبه دینی و شبه معنوی قائل می شود و ادبیات را از زیر آوارهای جنگ جهانی بیرون آورد و برای آن قداست قائل شدند و بر این باور بودند که دراین آشوب های جهانی، ادبیات می تواند،درون بحران زده بشر را تسلی بخشد و به همین خاطر،ادبیات را به خاطر قداستش از سایر علوم انسانی مجزا نمودند و امروزه اگر در سَر دَرِ  دانشکده علوم انسانی،ادبیات مجزا از علوم انسانی است، و بصورت، دانشکده ادبیات و علوم انسانی نوشته شده است، دقیقا؛ گرته برداری از همان تفکرات میتوآرنولد است و ادبیات،تریبونی موعظه گرا و پند دهنده داشت‌ و مقدس بود و حقیر به تبعیت از میتو آرنولد بر این باورم که امروزه،نه تنها ادبیات بلکه کتاب و کتابخوانی نقش بسیار به سزایی در روان درمانی دارد و روان های که امروزه  بنا بر زندگی مدرنیته، دچار اضطراب و افسردگی شده اند، مطالعه مفید می تواند نقش بسیار مهمی را در درمان ایفا نماید و همچنین کتابداران محترم و وظیفه شناس علی رغم همه مشکلات معیشتی و رفاهی، می توانند با ایجاد ارتباط با خانواده های که  آسیب های اجتماعی چون، خودکشی، اعتیاد،خشونت را تجربه کرده اند و هچنین شناسایی چنین افرادی که در معرض همچون تهدیدی هستند،راهکارهای کتاب درمانی و روان درمانی ارائه دهند و قطعا نه تنها کتابدار،بلکه  اگر همه دستگاه‌های متولی فرهنگ،عزمشان را جزم نمایند و به عنوان همیارِ کتابدار باید این وظیفه خطیر انسانی را به نحو احسن اجرایی کنند تا هر چه سریعتر  به درمان این آسیب ها بپردازیم و آسیب زدایی کنیم  و کانون خانواده به محیطی از بوستان خوشبوی اندیشه کتاب و کتابخوانی مزین گردد و قطعا جامعه کتابخوان و جامعه ای که سرانه مطالعه مفید در آن در حال رشد است،جامعه ای مصون از آسیب‌های اجتماعی خواهد بود و امروزه اگر بنا به هر دلیلی،اذهان خسته و افکار پراکنده و اخلاق متلاشی گردد و اگر نافرمانی های خانوادگی و چاقو کشی های خیابانی و زدن به‌سیم آخر و بداخلاقی هایِ فرهنگی عرض اندام نمایند ،این معجزه مطالعه مفید و آداب چرا خواندن، چه خواندن و چگونه خواندن و کی خواندن و باید خواندن است که می تواند راهگشا گردد....

از من مباش غافل،من یار مهربانم

سید کاظم فاضل

چهارم فروردینگاه ۱۴۰۴.