-
تیمی که نیدرخشه استقلال دهدشته؛ قلندر خاموش شد، حماسه به ابدیت پیوست
بهنام عکاشه -
زاگرس، ستونفقرات ایران را نشکنید
وحید سیدیپور -
آموزش و پرورش وزیر دانا میخواهد نه سرباز رادان!!
علیرضا کفایی -
در سوگ قاضی تنها؛ سیدعیسی حسنی
علی ضامنی پور -
تحلیلی از عملکرد و سیاست های تاجگردون در بستر پلتفرم های مجازی
یعقوب درویشیان -
در نقد شبه رسانه ها و بلاگرها؛ دوربینت را زمین بگذار!
ادریس کشاورز -
به بهانه روز جهانی آگاهی از اتیسم
لیلا حسینی -
اهمیت کتاب و کتابخوانی
سیدکاظم فاضل -
همبستگی ملی اکسیر نجات بخش، حیات آفرین و تجربه موفق ایران زمین
سید علی حمیدهکیش -
مردم تغییر می خواستند، نه معامله !
محمود منطقیان
تیمی که نیدرخشه استقلال دهدشته؛ قلندر خاموش شد، حماسه به ابدیت پیوست
بهنام عکاشه از فعالین رسانهای و فرهنگی در سوگ قلندر سخن سنج اسطوره فوتبال استان نوشت:

افتونیوز| بهنام عکاشه از فعالین رسانهای و فرهنگی در سوگ قلندر سخن سنج اسطوره فوتبال استان نوشت:
در به در هميشگي
كولي صد ساله منم
خاك تمام جاده هاست
جامه ی كهنه تنم
هزار راه رفته ام
هزار زخم خورده ام
تا تو مرا زنده كني
هزار بار مرده ام
قلندرم قلندرم
گمشده ی در به درم
فرو تر از خاك زمين
از آسمان فراترم
قلندرم قلندرم
دهه شصت. همان زمانی که از مجید نامجومطلق، رضا نعلچگر، جعفر مختاریفر، بیژن طاهری، بهتاش فریبا و پرویز مظلومی نفرت داشتم، همان قدر هم از لطف اله آروانه، افضل آرانپور، علمدار آموس، خسرو آرانپور، خلیفه بهره مند و برخی از آنها که در ذهنم نمانده، منزجر بودم.
اما قلندر سخن سنج کمی با آنها فرق می کرد. بواسطه اینکه همنام قلندر شفیعی پسرخاله ام بود، رغبتی به او داشتم.
بله قلندر سخن سنج. مرد منتخب استان، اسطوره فوتبال دهدشت و استان.
سال ۶۷ بعد از امتحانات نهایی پنجم دبستانم، با پسرعمه ام مجید لرکی که از بازیکنان تیم ملی هاکی و گچساران بود برای دیدن فینال حذفی باشگاه های دهدشت با مینی بوس قرمز به آنجا رفتیم. در تابستان ۶۷ و سفری پرتهوع برای من ۱۱ ساله. فکر کنم زمزمه قطعنامه بود.
دهدشت مانند اسپندی بود که آماده جهش بود و یک تلنگر میخواست لامصب. در کوچه های دهدشت همه به دو گروه تقسیم شده بودند.
دهدشت دوقطبی شده بود. الکلاسیکو در مقایسه با دربی دهدشت یک شوخی بیمزه بود.
من پرسپولیسی ای بودم که از طرفی قلندر را دوست داشتم اما نمی توانستم برای قلندر، پرسپولیس را فدا کنم.
بازی شروع شد.
«تیمی که می درخشه استقلال دهدشته»
این شعار روی اعصابم بود چون استقلالی های دهدشتی در گچساران هم این را می گفتند.
پرسپولیس دوگل جلو افتاد و نیمه دوم شروع شده بود و من که خوشحال از نتیجه بودم فقط قلندر را دنبال می کردم.
«بلبلا خاموش شدن» شعار پرسپولیسیها بود و سنگ بود که از طرف استقلالی های دهدشت سمت ما می آمد. داور بازی را نگهداشت. لطف اله، افضل، دکتر انوری و قلندر سمت تماشاچیان رفتند و آنها را به آرامش دعوت کردند. اما کسی چه می دانست همین قلندر که اینگونه فضا را آرام می کرد دقایقی بعد موجب آتش گرفتن ورزشگاه شود.
قلندر دوگل افضل را پاسخ داد و بازی مساوی شد. دعوای شدیدی بین بازیکنان وتماشاچیا شروع شد. در آن گرما. من که عصبانی شده بودم از مجید خواستم برگردیم گچساران.
اما تازه اول خوشبختی مجید بود. هم استقلالی بود هم رفیق قلندر.
اما مرحوم لطف اله در دقایق انتهایی، گل سوم را زد و ورزشگاه دهدشت مانند من در آسمانها بود.
اما مرحوم لطف اله در دقایق انتهایی، گل سوم را زد و ورزشگاه دهدشت مانند من در آسمانها بود.
انگار دنیا رو به من داده بودند. من فقط بیلاخ به مجید می دادم.
اما کمتر از یک دقیقه بعد این باز هم قلندر بود که بازی را برای آبیها در آورد.
او در دقیقه ۹۰ با شوت سنتر شده از چپ با ضربه ای مهلک بازی را مساوی کرد.
شوت قلندر هنوز توی ذهنم هست. انگار بهکله ام خورده بود. مجید هم شعار گچسارانی ها را باب کرده بود. «یا میدون یا توپخونه» و دهدشت تکرار می کرد.
داور سوت پایان را زد و پنالتیها آغاز شد اما یک نفر باز هم نتوانست عادی باشد.
قلندر با قلدری پیراهن دروازه بان را گرفت و پوشید و درون دروازه ایستاد.
باورتان نمی شود قلندر دو ضربه را گرفت تا نهایتا پنالتی آخر رسید.
نفسهای در سینه ورزشگاه که هیچ، در سینه دهدشت حبس بود. ۴ به ۳ بود و اگر پنالتی استقلال گل میشد نیازی به پنالتی آخر پرسپولیس نبود.
نمی دانم نوبت کی بود پنالتی بزند اما قلندر توپ را از او گرفت و رو به دروازه ایستاد. نفس من بیش از دیگران گرفته بود. هم نمی خواستم سه گل او و سیو دو پنالتی اش کمرنگ شود و هم نمی خواستم پرسپولیس بباخه.
قلندر چنان توپ را به تور چسباند که دهدشت اگر همه فرزندان خود را فراموش کند آن را فراموش نمی کند.
حالا شد «عقاب آسیمون کیه» و آنطرف می گفت «قلندره قلندره».
بله استقلال بازی را برد و من تا گچساران مجبور بودم بیلاخ های مجید و پلاستیک های استفراغ خودم را تحمل کنم.
حماسه قلندر اینچنین بود و من تا عمر دارم این سه گل و آن دو سیو عجیب و آن پنالتی را به ذهن دارم حالا می خواهد قلندر مرده باشد یا نه.
روحش در آرامش.🖤🥺
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 کشف لاشه "کَل" و ۵ گونه پرنده از منزل شکارچی "پادنا"
- 2 احیای مجموعه ورزشی کارگران یاسوج/+تصاویر
- 3 با افت منابع آبی کهگیلویه و بویراحمد تابستان سختی پیشرو است
- 4 ۲۶ هزار معلول تحت پوشش بهزیستی کهگیلویه بویراحمد
- 5 خانواده ۹ نفره گرفتار در ارتفاعات چاروسا کهگیلویه نجات یافتند
- 6 فرماندار گچساران : ۴۰۰ طرح اشتغالزایی در گچساران اجرا میشود
- 7 ۱۷ میلیارد ریال اعتبار در ورزش زورخانه ای کهگیلویه وبویراحمد هزینه شده است
- 8 ۲۳ درصد از نوآموزان کهگیلویه و بویراحمد تاکنون مراجعه نکردند
-
دلنوشته رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی استان در سوگ زنده یاد «قلندر سخن سنج»/ زمین سبز دیگر جای خالی تو را حس میکند
-
«قلندری» که سخن میسنجید
-
واگذاری معادن کهگیلویه و بویراحمد با شرط فرآوری
-
قیمت جدید شن و ماسه در کهگیلویه و بویراحمد اعلام شد
-
هزینه ماهانه ۴۰۰میلیارد تومانی تأمین اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد
-
۱۸۷۷ میلیارد تومان از اعتبارات سال گذشته کهگیلویه و بویراحمد هنوز جذب نشده است
-
سیر تا پیاز آیین تکریم و معارفه مدیرکل بهزیستی استان/ کشاورز: فارغ از نگاه های قومی و منطقه ای عمل خواهم کرد/ قول میدهم بهزیستی متفاوتی را خواهید دید
-
کهگیلویه و بویراحمد رتبه اول «گذشت» را دارد
-
روایت «جبارنژاد» از تلاش ها برای تبدیل کتابخانه استان به یک پایگاه اجتماعی
-
تقدیر نماینده گچساران از عملکرد استاندار/ تاجگردون:«برخی مدیران بهجای پیگیری مؤثر، عملکرد ضعیف خود را با سخنپردازی توجیه میکنند
نظرات ارسالی 1 نظر
روحت شاد ...اسطوره ...قلندر مردی مهربان و بخشنده ....من سال ۶۷..سیزده ساله در ورزشگاه بودم ...اما من پرسپولیسی بودم .بازی یادم هست قبلا بازی های طایفه ای بود وسخت با تعصب ما طرفدار اقای علی پژواک چون ورزشکار منطقه ما بود ...منتخب چهار محال بختیاری با منتخب استان ک ب ...اقای پژواک دو گل از چهار گل را زد و چهار دو بازی را استان برد .......عمر برف است وافتاب تموز ..چقدر زود دیر میشود .....روحت شاد قلندر محبوب ما جوانان دهه چهل و پنجاه
پاسخ