جناب آقای پزشکیان، رودخانه را به «بند استبداد» نبندید

علی ضامنی‌پور در یادداشتی نوشت:

جناب آقای پزشکیان، رودخانه را به «بند استبداد» نبندید

علی ضامنی‌پور در یادداشتی نوشت: 

در کشوری خشک چون ایران، احداث سد شاید در نگاه نخست منطقی جلوه کند، اما این منطق همان‌گونه که بارها در تاریخ و تجربه جهانی دیده‌ایم، مرزی دارد. آن سوی این مرز، نه آب و نان، بلکه تخریب بی‌بازگشتِ بوم و تمدن را انتظار می‌کشد. ساخت سدهای «تنگ سرخ»، «چمشیر»، «شاه‌قاسم»، «کوثر» و «مارون» بر شریان‌های آبی کهگیلویه و بویراحمد، تنها پروژه‌های عمرانی نیستند؛ این‌ها تغییر‌دهندگان اقلیم‌اند.

از روزی که سدهای چهل سال گذشته مقابل رودخانه‌های این استان قد کشیدند، گرمای شرجی به تا گلوی کوهستان‌های کهگیلویه بالا آمد؛ گرمایی که هنوز برای این خطه زیبا خود را بیگانه می داند. بی شک اگر پژوهش عمیق و بی طرفانه ای انجام شود، یکی از متهمان اصلی این تغییرات، همین سدها خواهند بود.

کارشناسان هشدار داده‌اند که سدسازی در مناطق کوهستانی و برفی، زیست‌بوم‌های ظریف و شکننده با چرخه‌های زیستی پیچیده و پایدار چند هزارساله  را زخمی می‌کند و این زخم هرگز درمان نمی‌شود. کافی است به آلپ نگاه کنیم؛ «گراند دیکسنس» در سوئیس، سد عظیمی که بر ارتفاع ۲۳۶۵ متری قد برافراشت، ذوب طبیعی برف را برهم زد، عمر یخچال‌های هزارساله را کوتاه کرد، مراتع را از گونه‌های بومی تهی ساخت و جانوران را به مهاجرت اجباری کشاند. زیبایی این بخش از آلپ، این میراث زمین، برای همیشه دستخوش تغییر شد و حتی برنامه تخریب سد هم نتوانست پیکره این اکوسیستم را بازگرداند.

در ایتالیا، نابودی «دولومیت‌ها»، صخره‌های مرجانی فسیلی، که در سال ۲۰۰۹ به‌عنوان میراث جهانی ثبت شدند – از همان روزی آغاز شد که سد در نزدیکی‌شان بنا شد. کوه‌هایی که در طول تاریخ شاعران و نقاشان از آن الهام می گرفتند، این‌بار الهام‌بخش جنبشی به نام «وجدان زیست‌محیطی ایتالیا» شدند تا در برابر بحران ایستادگی کنند. در فرانسه نیز، سدهای ایجاد شده در رشته‌کوه های مرکزی، بلاهای زیست محیطی بسیاری به بار آوردند و اکنون به مسأله بزرگ و جبران ناپذیزی تبدیل شده است؛ گرچه برنامه تخریب سدها در این دو کشور آغاز شده است.

با وجود این تجربه‌های روشن، گویا در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور، گوش شنوایی برای تجربه جهانی نیست. حتی وقتی سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌صراحت مخالفت می‌کند، پروژه‌های خطرناک ادامه می‌یابند. امروز، دولت آقای پزشکیان پیش چشم افکار عمومی، بحران سدهای «خرسان» و «ماندگان» را پیش می‌برد؛ بحرانی که نه‌تنها محیط‌زیست، بلکه سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم را تهدید می‌کند.

مردم ایران، در سخت‌ترین شرایط، پشت سر این دولت ایستادند تا اعتماد از دست‌رفته را ترمیم کند و  کمک کردند تا در برابر مافیای اقتصادی و سیاسی بایستد. اما اکنون می‌بینیم همان گروه‌های دولت سایه، در وزارتخانه‌های کلیدی همچون نیرو، بی‌واهمه مشغول تخریب زیرساخت‌های حیاتی کشورند. و همه می دانند این تخریب فقط جغرافیا را نشانه نمی‌گیرد، که وجدان جمعی و تمدن هفت هزار ساله را هدف گرفته است.

سدهای «ماندگان» و «خرسان» می‌توانند پیامدی به‌مراتب ویرانگرتر از «سد گتوند» داشته باشد. تأسف‌بارتر آن‌که، احداث چنین پروژه‌هایی هرگز وجدان هیچ‌یک از تصمیم‌گیران را به درد نیاورده است. تجربه آلپ، دولومیت و سدهای مرکزی فرانسه پیش روی ماست؛ اما چه کسی از آن خواهد آموخت؟

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها