یاداشت
گفتگو و گزارش

عدالت منطقه‌ای با برچسب خاموش نمی‌شود | حمایت صریح از محمد بهرامی در برابر تخریب‌ها

«عدالت منطقه‌ای» برای استان‌هایی مانند کهگیلویه و بویراحمد دیگر تنها یک شعار نیست. این مطالبه‌ای است که مردم این مناطق با همه وجود به دنبال آن هستند؛ مطالبه‌ای که سال‌ها نادیده گرفته شده است و حالا به‌واسطه تلاش‌های محمد بهرامی به یک جنبش جدی و غیرقابل انکار تبدیل شده است. این یادداشت از رضا آزاد به بررسی ضرورت توجه به این مطالبه و ریشه‌های آن در دل مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم محروم می‌پردازد.

عدالت منطقه‌ای با برچسب خاموش نمی‌شود | حمایت صریح از محمد بهرامی در برابر تخریب‌ها

افتونیوز|

به قلم رضا آزاد فعال اجتماعی؛

«سال‌هاست که برخی مناطق این سرزمین، نه با معیار ظرفیت، شایستگی و استعداد، بلکه تنها با شاخص «نزدیکی یا دوری از مرکز» قضاوت می‌شوند. سال‌هاست عدالت منطقه‌ای در حد یک شعار باقی مانده و در عمل، توسعه، سرمایه، زیرساخت، فرصت و حتی دیده‌شدن، در جغرافیایی خاص متمرکز شده است. نتیجه این تمرکز ناعادلانه، روشن و تلخ است:

مهاجرت گسترده، بیکاری مزمن، فرسایش امید اجتماعی، و بازتولید فقر در استان‌هایی که اتفاقاً بیشترین سهم را در حفظ امنیت، همبستگی ملی و دفاع از این سرزمین داشته‌اند.

استان‌هایی مانند کهگیلویه و بویراحمد، نه مسئله این کشورند و نه حاشیه آن؛ بلکه بخشی اصیل از ستون‌های هویتی و انسانی ایران‌اند. اما در عمل، اغلب با نگاهی امنیتی، حاشیه‌ای و تبعیض‌آمیز با آن‌ها برخورد می‌شود. هر حادثه‌ای که در این مناطق رخ می‌دهد، به‌جای تحلیل ریشه‌ای، اصلاح ساختاری و جبران عقب‌ماندگی‌ها، بهانه‌ای می‌شود برای قضاوت کلی، تخریب هویتی و تشدید فاصله مرکز و پیرامون.

عدالت منطقه‌ای یعنی: نه نگاه ترحم‌آمیز،

نه نگاه امنیتی،

بلکه نگاه برابر در تصمیم، بودجه، فرصت، رسانه و سرمایه اجتماعی.

و این همان نقطه‌ای است که مسئله فقط اقتصادی یا عمرانی نیست؛ بلکه یک مسئله عمیقاً سیاسی، اجتماعی و حتی حیثیتی است. وقتی یک استان، یک ایل یا یک منطقه، همواره در موقعیت «اتهام» قرار می‌گیرد، آن‌چه از بین می‌رود فقط توسعه نیست؛ اعتماد، احساس تعلق و پیوند ملی نیز آسیب می‌بیند.

در چنین فضایی، حمایت از چهره‌هایی که برخلاف این جریان تبعیض‌آمیز حرکت می‌کنند، نه یک حمایت احساسی یا شخصی، بلکه دفاع از یک «رویکرد» و یک «مطالبه ملی» است.

محمد بهرامی را نه صرفاً باید در قامت یک نماینده، بلکه به‌عنوان نماد یک مطالبه دید:

مطالبه دیده‌شدن مناطق محروم بدون تحقیر،

مطالبه توسعه بدون برچسب،

مطالبه عدالت بدون سانسور.

حمله به بهرامی، در حقیقت حمله به یک فرد نیست؛

بلکه تلاشی است برای تضعیف هر صدایی که بخواهد از حق مناطق محروم در ساختار تصمیم‌گیری دفاع کند. وقتی نماینده‌ای هدف تخریب سازمان‌یافته قرار می‌گیرد، فقط خودش آسیب نمی‌بیند؛ بلکه پیامی به کل یک جغرافیا مخابره می‌شود:

«سهم‌خواهی نکنید، مطالبه نکنید، سرتان را پایین بیندازید.»

اما واقعیت این است که: عدالت منطقه‌ای نه با هجمه خاموش می‌شود،

نه با برچسب متوقف،

و نه با تخریب عقب می‌نشیند.

در این میان، نکته‌ای اساسی و قابل تأمل وجود دارد؛ امروز کسانی داعیه‌دار مطالبه‌گری شده‌اند که در دوره تصدی، مسئولیت و اختیار خود، نمرات ضعیفی از مردم گرفته‌اند. افرادی که زمانی در جایگاه تصمیم‌گیری بوده‌اند، امروز ژست منتقد به خود گرفته‌اند؛ بی‌آن‌که پیش از هر مطالبه‌ای، پاسخگوی کارنامه گذشته‌ی خود باشند.

مطالبه‌گری، بدون پاسخگویی به عملکرد پیشین، نه شجاعت است و نه اصلاح؛ بلکه نوعی فرار از مسئولیت و بازتولید همان چرخه معیوبی است که سال‌ها مردم این مناطق را عقب نگه داشته است.

کسی که روزی فرصت داشته و امروز صرفاً زبان اعتراض گشوده، باید پیش از هر چیز به این پرسش پاسخ دهد:

وقتی ابزار در دست او بود، چه کرد؟

به تعبیر شعر:

عیب آن نیست که در راه خطا افتادی،

عیب آن است که بگویی، «به ما چه ربطی داشت».

و باز به‌درستی گفته‌اند:چو پرسندت ز دیروزت، مگردان روی از آیینه که فردا را اصلاح است، اگر امروز پاسخ دهی.

حمایت از محمد بهرامی، حمایت از یک فرد نیست؛حمایت از این اصل است که استان‌های محروم حق دارند مطالبه‌گر باشند،

با صدای بلند،

بی‌واسطه،

و بدون ترس از هزینه.

و مهم‌تر از آن، حق دارند از کسانی که امروز مدعی‌اند، مطالبه‌ی پاسخگویی از گذشته داشته باشند.امروز جامعه ما بیش از هر زمان دیگری، از «شعار عدالت» عبور کرده و به «سنجش کارنامه‌ها» رسیده است. دیگر صرف ادعا کافی نیست؛ مردم عملکرد می‌خواهند، نتیجه می‌خواهند و صداقت می‌خواهند. نقد واقعی، آن نقدی است که از دل مسئولیت برخاسته باشد، نه از حاشیه امنِ پس از قدرت.

در نهایت باید با صراحت گفت: حمله به مطالبه عدالت منطقه‌ای، حمله به وحدت ملی است.

تضعیف صدای استان‌های محروم، تضعیف سرمایه اجتماعی کشور است.

و تخریب نماینده‌ای که بر مطالبه‌گری پافشاری می‌کند، فقط تخریب یک فرد نیست؛ بلکه پیامی خطرناک به تمام مناطق کم‌برخوردار است.

با این همه، یک حقیقت تغییرناپذیر باقی است: عدالت را نمی‌شود برای همیشه عقب انداخت.

و مطالبه را نمی‌شود با سر و صدا خاموش کرد.

حمایت از محمد بهرامی، حمایت از یک مطالبه است؛

مطالبه‌ای که ریشه در محرومیت دارد،

اما چشم به آینده‌ای عادلانه دوخته است.»



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

یاداشت
گفتگو و گزارش