فردای ایران و سفرنامه اون‌ور آب

فردای ایران و سفرنامه اون‌ور آب

(یادی از پرویز رجبی)

برای نوشتن در باره پرویز رجبی که نویسندگی، روزنامه‌نگاری، پژوهشگری و ترجمه کتاب‌های مهمی را در کارنامه خود دارد، می‌توان به زمینه‌های کاری و فکری مختلف او پرداخت. اکنون که در پنجمین سال روز درگذشت او هستیم و این نوشته هم با هدف یادآوری و گرامی‌داشت نام اوست، بهتر آن دیدم که به دو اثر او که یکی نشریه‌ای است که در سال‌هایی دور در اوایل دهه 60 مدیر و سردبیر آن بود، و دیگری به کتابی که بیش از 25 سال بعد منتشر شد و به یک معنا جامعه‌شناسی مهاجرت است، و می‌تواند نشانی از سیر تحول فکری او نیز باشد، اشاره کنم.

اول، به مرور چند شماره از نشریه "فردای ایران" پرداختم که در دیداری در یکی از روزهای سال 89 به من هدیه داده بود. نشریه‌ای که در سال‌های آغاز انقلاب چاپ می‌شد و پرویز رجبی مدیر و سردبیر آن بود. نشریه‌ای که در زمینه سیاسی، فرهنگی، ادبی و اجتماعی در سال‌هایی که شور انقلاب و تغییر و آرمان‌های بزرگ گفتمان اصلی بود، منتشر می‌شد. اما در این نوشته نه جای آن است که گزارشی از محتوا و مطالب چاپ شده در شماره‌های مختلف آن ارایه کرد و نه چنین فرصتی فراهم است. اما یک توضیح کوتاه در پایین صفحه دو شماره هفت این نشریه در سال 1360 توجه خواننده را به خود جلب می‌کند: «با کمک هزار تومانی یکی از دوستان "فردای ایران" هزار تومان از پنجاه هزار تومان بدهی "فردای ایران" کاسته شد. این دوست، که خودش را معرفی نکرده است، می‌تواند 100 شماره از شماره‌های گذشته "فردای ایران" را مجاناً دریافت کند». این دغدغه و نگرانی هیچ‌گاه گریبان بیشتر روزنامه‌نگاران، نویسندگان، مدیران و سردبیران را در بخش مطبوعات و البته کتاب رها نکرده است. و همیشه هم این مشکل در جامعه‌ای که از نظر فرهنگی بیشترین دخالت‌های رسمی وجود دارد، به اندازه میزان تورمی که امروز در مقایسه با آن سال‌ها شاهدش هستیم، و در این توضیح کوتاه عدد و رقم به ما می‌گوید، پررنگ است.

دوم، اشاره به کتاب سفرنامه اونور آب است که پرویز رجبی خود آن را جامعه‌شناسی مهاجرت می‌داند که بحثی به درازنای زندگی و تاریخ بشری است، با همه سختی‌ها و گاه رنج‌هایش. امروز هم که اگر نه همه، که بیشتر خبرها و تحولات سیاسی و اجتماعی، متن و حاشیه پرونده مهاجرت و پناه‌جویان است. پناه‌جویایی که گاه نه فرصتی برای برداشتن چمدان دارند و نه همراه داشتن کوله‌پشتی. گاه با رنجی افزون دل به دریا می‌زنند و گاه ناله به کوه می‌برند. مهاجرت هم همین گونه است، گاه دگرگونی سیاسی و جابه‌جایی دولت‌ها و تغییر در رویکردهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در کشورها تحت تاثیر خود خود قرار می‌دهد و بر این اساس زیست انسانی بشر ناچار از مهاجرت و یا پناهندگی را در تنگنای بیشتر قرار می‌دهد.

پرویز رجبی در سفرنامه اون ور آب در بخش دعوت به آمریکا می‌نویسد: من که سال‌ها بود شوق دیدار اون‌ور آب را داشتم، بی‌درنگ به یاد کریستف کلمب افتادم که با این که نیازی به گرفتن ویزا نداشت، با تحمل ماه‌ها دردسر خودش را به اون‌ور آب رسانید و دیداری کاملاً سرزده را ترتیب داد...». بر خلاف زندگی امروز که دردسرهای رفتن به اونور آب با وجود سرعت و آسایش مسافرت کردن بیشتر شده و گرفتن ویزا هم برای مهاجران و پناه‌جویان خنده‌رو و دارای ظاهری مهربان که در این کتاب با ظرافت به آن اشاره می‌شود، سخت‌تر.

*منبع: روزنامه ایران

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها