یادداشت
گفتگو و گزارش

گرد هر خس و خاشاک جمع نشویم

گرد هر خس و خاشاک جمع نشویم

محمود احمدی نژاد بی تردید پر حاشیه ترین رئیس دولت ایران از آغاز دوران معاصر تا کنون است. اصولا این فرد از همان بدو انتخابش در سوم تیر 84با مساله روی کار آمد. در دوران اولش مسائل بسیار ایجاد کرد. انتخابش برای بار دوم هم چنان شد که دانیم. و در تمام سالهای مدیریتش بر موج سوار بود. انتظار می رفت با پایان عمر دولتش در تابستان 92، دیگر مساله ای ایجاد نکند. اما بعدها همه شاهد بودیم که او استثنایی است بر این قاعده که « هر آمدنی را رفتنی است». درست بیاد دارم هنگامی که در مرداد نود و دو، آنگاه که می‌خواست قدرت را واگذار کند، بمدت چند هفته رسانه های مختلف گویا در حرکتی هماهنگ از انتشار هرنوع خبر و تحلیل و تصویر از وی تا حد امکان خود داری می کردند که آن موقع حدس بر این بود بلکه با این اقدام، خاطره سال‌های سیاه مدیریت جنجالی اش دمی مردم را رهاکند. اما این خود او بود که علیه این اجماع قیام کرد.

واقعیت آن است که در همان سکوت‌ رسانه ای بود که فرصت تحلیل صحیح شخصیتی چنین غیر متعارف( اصطلاحی که رسانه های غربی در آغاز بکار وی درسال 84 بکار می بردند،) پیدا نشد. ضرورتی که بعدها بیشتر احساس می شد.

خصایل شخصی نامناسبی که بعضا برای یک شهروندعادی ولی اصیل ایرانی ناپسند بود، چه رسد به مقام اول اجرایی یک کشور. از رفتارهایی که در دیدارهای رسمی با سران دیگر کشورها داشت و هر عرف دیپلماتیکی را نقض می کرد گرفته، تا پوشیدن کاپشن بجای کت وشلوار که نوعی دهن کجی به پوشش رسمی عالم سیاست بود.

از عزل و نصب های یکباره و نسنجیده که گاه نوعی از آن باعث می شد وزیر خارجه اش در دل آفریقا سنگ روی یخ شود گرفته، تا بوسیدن شهروندان از پشت شیشه بسته اتومبیل.

از اعزام صدها نفر همراه خود برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، تا مصاحبه های جنجالی حاشیه این مجمع.

از گذاشتن بشقاب غذا برای امام غایب گرفته تا جبهه گیری در برابر شخص اول نظام و قهر یازده روزه اش که سرآغاز بریدن از حامیان پر و پا قرص خود بود.

از جنگ لفظی و انتشار فیلم ضبط شده مرتضوی در مجلس تا دهها مورد دیگر که هر هدفی هم داشته باشند، بی گمان در دل آن هدف مقصود دل وی یک چیز بیشتر نبود و آن « دیده شدن» بود. چنین شخصیت غیر متعارفی است که هنگام پایان دوره اش، نمی خواهد یا نمی تواند بپذیرد که نوبت او به پایان رسیده است.

به فاصله چهارسال که قانونا دوباره می تواند نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود، علیرغم طرد گسترده ازسوی حامیان پیشین که وی را رئیس جریان انحرافی می خواندند،باز مرکب خود را زین کرده با مراد خویش اسفندیار رحیم مشایی به سوی وزارت کشور می شتابد تا باز روان ملت رنج کشیده ایران را با توهمات خود بیازارد.

حتی هشدار صریح رهبری هم اینجا نمی تواند این فرزند دیروز را ازین حرکت باز دارد.

تااینکه علیرغم تهدیدات و غوغا سالاری هایش، شورای نگهبان سد راه می شود.

این بار هم چندی بعد ازآنکه تنور انتخابات به سردی می گراید، سفرهای استانی خود را از سر می گیرد تا باز « دیده شود».

اینجا مجال پرداخت به هزاران میلیارد تخلفات مالی دوران او نیست که آن هم قصه ای است پر آب دیده. ولی این فرد گویا در قاموسش واژه هایی چون شرمندگی، حیا، خجالت، عذرخواهی هرگز وارد نشده است. درعوض خودبزرگ بینی و نوعی نارسیسیسم( خودشیفتگی) از نوع حاد و آزاردهنده اش کماکان همراه اوست. همه اینها با یک ابهام بزرگ که همراه می شود، «مساله بودن» احمدی نژاد را حادتر می کند. این ابهام که براستی راز عدم برخورد دستگاه قضایی باوی( یاآنگونه که دادستان کل از حکمتی می گوید) چه می تواند باشد.؟!

هر چه هست ابایی از هیچ چیز وهیچ کس ندارد. به راحتی به هر شهری سفر می‌کند، دستگاه‌های دولتی رابه چالش می کشد،در دفاع از دو یار غار خود ویدئو ضبط و منتشر می کند و هرجا میلش کشیده شد، از جماعت سان می بیند.

از سان دیدن گفتیم. به راستی ملتی که در شبکه های مجازی احمدی نژاد را باعث و بانی دهها معضل داخلی وبین المللی می خوانند و سفره خالی خود را قبل از همه مرهون سوء‌استفاده وی از منابع و سوء مدیریت دولتش می نامیدند، چرا و بدنبال چه چیز گرد او جمع شده و هلهله می کنند.

حافظه تاریخی یک قوم هر اندازه هم که ضعیف باشد، این حلقه زدن ها طبیعی بنظر نمی رسد. ولی شاید اگر فضای آزاد جهت نقد و بررسي زوایای مختلف مسائل سیاسی و اجتماعی کافی بود، و کارشناسان فقط یک موضوع به نام پوپولیسم را به توده های مردم آنگونه که باید می فهماندند، شاید اثر بهتری داشت.

حقیقتا خوانش متن سخنانی که این انسان، تنها با درک اوضاع نابسامان داخلی در پیشگاه مردم تهی دست می راند، سخت خجالت آور است.

لحن چندش آور بیان جملاتی که انگار معلم دبستان برای محصلین شش ساله می خواند از همه سخت تر. وگرنه در کشوری که گفته شده «مشک آن است که خود ببوید»، نباید فردی که امروز مورد پیگرد قضایی باشد، از حضار بپرسد (آهای مردم بنظر شما این دولت بهتره یا دولت نهم و دهم؟!)

نکته آخر اینکه این روزها شبکه های اجتماعی با وجود مزایای فراوان، گاه بستری برای آفرینش چهره هایی می شود که بعضا از ابتدایی ترین سطح از آگاهی ها بی بهره اند، ولی بخاطر عوام زدگی جامعه گاه تاچند ملیون نفر صفحه آنهارا دنبال می کنند.

خواه ناخواه تکرار اسم و عکس هر فردی، نوعی تشنگی و هیجان در افراد ایجاد می کند تا اگر اعلام شود این فرد در فلان زمان و مکان حاضر می شود، مردم. بدون اندکی تامل بسوی محل بشتابند. این بعلاوه بی پناهی این روزهای مردم در کوران گرانی ها، می تواند از مهم ترین علل استقبال ها باشد. امیدوارم مردم هرگز فریب هیچ شیادی را در هیچ عرصه ای نخورند.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها